شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» سلام میکنم خدمت تک تک عزیزان، بینندههای خوب و نازنین، خانمها و آقایان. با احترام و با افتخار در این پنجشنبه هم همراه شما هستیم و مهمان لحظات ناب و نورانی شما و در محضر حاج آقای عاملی عزیز و نازنینمان.
حجت الاسلام عاملی: سعادت شده است خدمت ملت معظممان، خدمت شما عزیزان هستیم. از خدا متعال عزت، اقتدار و پیشرفتهای ویژه برای کشور ما، ملت ما، بر چینش ملتها، دولتها، عنایات خاصه خداوندی را برای ملتمان از خدای متعال مسئلت دارم. برای رفع مخصوصاً گرفتاریها، رفع تحریم، برطرف شدن کرونا، عرض ادب میکنیم به ساحت قدسی کادر درمانی، عزیزان سفیدپوش ما که نقش خطیری در تاریخ ما ایفا کردند. این برگ زرینی است در تاریخ بهداشت و درمان ما و عاجز هستیم از اینکه چطور تشکر کنیم از آن عزیزان. خودشان معذب هستند، خانوادههای آنها بسیار بسیار نگران هستند. همهی اینها ذوی الحقوق ما هستند. این ایثارها تکلیف درست میکند برای همهی ما که باید مواظب کنیم که انشاءالله آن عزیزان از این نگرانی بیرونی بیایند و برای کسانی که جان خودشان را از دست دادند نه مجالس ترحیمی درست شد. آداب و فرهنگ ما این است که جمع میشویم در مجلس ترحیم یک قرآن میخوانیم، جزء جزء که میکنند هر کسی یک جزء آن را بخواند، یک قرآن کامل شود، آن را با یک قرآن مشایعت کنیم، بدرقهاش کنیم که به منزل جدیدش تشریف ببرد. این یک نوع تکریم است برای بازماندهها، برای روح آنها از خدای متعال آرامش و مغفرت خواستاریم. ایام هم ایام بسیار خطیر و سرنوشتساز است. برای کشور ما ایام انتخابات است. رفته رفته رقابتها داغ میشود. در این خصوص بزرگترین تکریم برای یک ملت این است که آن ملت بتواند در مراکز حساس تصمیمگیری خودش حضور داشته باشد. به این حاکمیت ملی میگویند. میدانید حاکمیت ملی الآن کبریت عمل است؟ حضرت فرمود مرد مؤمن کمیاب است و زن مؤمنه از آن هم کمیابتر است. «المؤمنه اعز من المؤمن» خانم باشد، مؤمنه باشد، از مرد مؤمن کمیابتر است. مؤمن هم از کبریت احمر کمیابتر است. فرمود: «فَمَنْ رَأَى مِنْكُمُ الْكِبْرِيتَ الْأَحْمَر» شما کدام یک کبریت احمر دیدهاید تا مرد مؤمنه ببینید. کبریت احمر یک سنگی است برای نایابی و کمیابی مثال میزنند. حاکمیت ملی در دنیا الآن اینطوری است. شما یک ملت را نشان بدهید که خودش برای خودش تصمیم میگیرد. دولتها نوعاً در جاهایی اقداماتی میکنند که ملتهایشان راضی نیست. هم شما الآن همین چند سال اخیر را نگاه کنید. چندین رئیسجمهور قانون اساسی را تغییر دادند خودشان را رئیس مادام العمر کردند. جمهوری اسلامی کاری کرده است که حساسترین مراکز تصمیمگیری دست خود مردم است. مجلس در رأس امور است و جمهوری اسلامی کاری کرده است که خود ملت تصمیم بگیرند. حساسترین مراکز تصمیمگیری با رأی ملت ما، ارادهی ملت ما، شکل میگیرد. این نعمت بزرگی است. یکی از چیزهایی که در سرنوشت کشور، آیندهی کشور، اقتدار کشور و عزت کشور مؤثر است این است که مردم خودشان پای صندوقها حاضر باشند و خودشان شایستهترین سلیقه را برای مدیریت چهار سالهی کشور که زمان کمی نیست انتخاب بکنند. حضرت آقا فرمود انتخابات تزریق خون جدید هست به رگهای کشور.
شریعتی: و انشاءالله آن کسی هم که انتخاب میشود با تمام قوا و با تمام وجود انشاءالله به این مردم عزیز و نازنین ما خدمت کند. ما هفته قبل صحبت کردیم و نکات خیلی جالبی را هم مثل همیشه از زبان حاج آقای عاملی شنیدیم و آن هم اینکه چکار باید بکنیم که آن چیزهایی را که در ماه مبارک رمضان کسب کردیم، آن رحمت و برکت حق تعالی را، آن ثوابهایی که جمع کردیم، چکار بکنیم اینها از دست ما نرود. نکاتی را حاج آقا فرمودند از جمله اینکه ولخرجی نکنیم و اتفاقاً در این زمینه خصلت به خرج بدهیم و ادامه فرمایشات را قرار شد این هفته بفرمایید و طلب ما و بینندگان ما بوده است.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. سفرهای که در ماه رمضان برای بشریت باز کرد مناسب با شأن خودش بود. که میداند ماه رمضان چیست. روایت هست. «ما تدرون ماه رمضان» رمضان اسم خداست. یعنی مظهر لاحدی خداست. یعنی لطف لاحد خدا برای بشریت است. یک وظیفهی بسیار بزرگ این است که بعد از ماه مبارک رمضان از آن عنایاتی که حاصل شده است مراقبت شود. یعنی حسنات حبط نشود. مال آدم را یک جا میبرند، ایمانش را هزار جا میبرند. اصلاً بعضیها هنوز از ماه مبارک خارج نشده، ولخرجی، بدخرجی، تمام حسناتش را ضایع کرد. «فاحبط اعمالهم» در قرآن کمرشکن است. چرا؟ چون زیرساخت معنوی ندارد، زیرساخت معرفتی ندارد. چون اراده برای سلوک، برای طهارت ندارد. چون معرفت ندارد که چه عنایتی در ماه رمضان شده است. بنابراین به سادگی با یک غیبت، یا یک بهتان، با یک افترا، با یک اضایع حق، دود میشود میرود هوا. میبیند نامهی عمل او خالی خالی است. میگوید خدایا چی شد؟ من شب قدر داشتم، روزه داشتم. میگویند غیبتهایی که کردی همه را از بین برد. کس دیگر میآید میبیند حج دارد، میگوید خدایا من مکه نرفتم، اینجا برای من مکه نوشتهاند. خدای متعال میگوید که غیبت تو را کردند، از حسناتشان تقاص کردیم. علت آن برمیگردد. به معرفت. «اولکم اولکم معرفتاً» حضرت فرمود برخی از شما خیلی نماز میخواند، بعضیها خیلی روزی میگیرد، بعضیها خیلی حج میرود اما این اولین ندارد. «اولکم اولکم معرفتاً» یک آقایی یک وقتی پیش ما آمد، از علمای اخلاق بود. میگفت که امروز انقدر در هیأت گریه کردیم، رفتیم محضر حضرت آیت الله بهاءالدینی گفتیم آقا تا ظهر گریه کردیم. گفت گول این گریهها را نخور. معرفت لازم است. اگر معرفت نباشد، سوء العاقبه گاهی بعد از اینکه معلم اخلاق شده است اما باز به سوء العاقبه مبتلا شد. حفظ عمل از خود عمل سختتر است. یک روایتی میخوانم آنقدر برای اهل بازار تکاندهنده است که این را اصلاً قاب بکنند، چاپ بکنند، نصب العین بکنند. آقا رسول الله در کنز العمال فرموده است: «من جاء بالحسنه» حسنه اگر پیش ما بیاید ثواب دارد. نتوانستی آن را بیاوری. هرگز آرزو بکند، جنس خریده، انبار پر است، میگوید ببینم ترامپ انتخاب میشود یا بایدن انتخاب میشود. بگذار ببینم که دلار چه میشود. مثل اینکه برجام به جایی میرسد دلار پایین میآید. بازار راکد، جنس هم احتکار کرده، حاضر نیست به بازار بیاورد. . آقا رسول الله در کنز العمال فرموده است: «من تمنا» هر کس آرزو بکند «علی امتی» بر امت من «الغلا لیله واحده» که جنسهای یک شب بالا برود، «فاحبط الله له عمل اربعین سنه» چهل سال هر نمازی که خوانده است، هر روزهای که گرفته است، هر حجی که انجام داده است، همه حبط شده است. با یک تمنا. تازه آنی که تمام کرده است کارش افتضاح است. این فقط آرزو کرده است. در علم اخلاق یک بحثی هست که تمنیات، خیالات، خاطرات، خطورات، چه تأثیری در سرنوشت انسان دارد. خدا فرمود: «إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّه» آنی که در دلتان هست که چه بیرون بیاید و چه بیرون نیاید، من محاسبه میکنم. وقتی حسادتی که در دلش هست… حضرت عیسی گفت موسی میگفت زنا نکنید، آتش است میسوزاند. من میگویم فکر زنا نکنید که دو است و تاریک مینماید. فکر آن را هم نکنید. آن وقت روی فکر خدا حساب باز کرده است. «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَبَقُوا» کافر حتی فکر جلو افتادن را هم نکند. با کفر کافر فکر جلو افتادن را هم نکند. آن وقت عمل کلاً خراب شد. آنهایی که جمع کرده بود با یک تمنا، اینکه میگویند حفظ آن از خود عمل… اصلاً خدا یک سفرهای باز کرده است جمع کردنش خیلی آسان است. آنقدر آسان است دل یک کسی را شاد بکنیم. مگر میشود که نه هزار سال عبادت بکنی، شبش در نماز شب، روزش در روزه. از آن بالاتر است. آنقدر ثواب خدا ریخته است اما همین ثواب حفظ آن مشکل است. گاهی اینطوری میبینی که با یک تمنا خراب شد. مرحلهی عمل که برسد، عملاً بیاید مشکل درست کند، پیغمبر خدا نفرین کرد. گفت خدایا خودت درست کن برای آن. تازه بعضیها عمل هم انجام میدهند خیال هست. زبیده را در خواب دیدند گفتند بارک الله. چه آبی کشیدی به مکه، چه ثوابی بردی. گفت هیچی به من ندادند. گفتم بابا من به مکه آبرسانی کردم. گفتم با پول کی این کار را کردی؟ گفتم با پول خودم. گفتند اینکه پول خودت نبود، پول مردم بود. یکی از مراجع میگفت با پول دیگران آقایی نکنید. آن پول امام زمان است. پول تو نبوده است. پول بیتالمال بوده است. حقوق واجبه را ندادی رفتی کار خیر بکنی؟ این که نمیشود. خلاصه ما هر لحظه در حال یک معامله در دنیا هستیم. هر لحظه ورقه امتحانی پر میکنیم. عزیزان خیلی دعا را بخوانند. اللهم انی اعوذ بک من مذلات الفتن. خدایا به تو پناه میبرم از آن امتحانی که در آن امتحان من پیش تو محدود بشوم. به آن مذلات الفتن میگویند. امتحان حتمی است. نمیتوانیم بگوییم خدا از امتحان به تو پناه میبریم. اما میتوانیم بگوییم از مذلات الفتن شرایط جوری پیش میآید نمیتواند از پل بگذرد، نمیتواند از ریاست بگذرد. نمیتواند از بیتالمال بگذرد، نمیتواند از خیانت ناموسی بگذرد. ملائکه تعجب میکنند هر کس از دنیا سالم خارج شود. شأن پیغمبر ماست. اگر میخواهیم کسی را تعریف کنیم اینجا تعریف کنیم که پیغمبر ما «خرج من الدنیا خمیسا و ورد الآخره سلیما» در دنیا گرسنه ماند. آنقدر گرسنگی کشید که خانمهای حضرت به حال او گریه میکردند. اما «و ورد الاخره سلیما» سالم وارد آخرت شد. بزرگترین هنر برای انسان طوری است که شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال عمر میکند اما سلامتی روح خودش را از دست ندهد. «الدنیا سوق» دنیا بازار است. الآن بازار است. خدا میگوید: «ان الله اشتری» علامه طباطبایی فرمود هر لحظه در حال ملاحظه هستیم. ورقه داریم پر میکنیم. در خانه رفتی ورقه پر میکنی. چطور با اهل بیت حرف زدی؟ چطور با بچه حرف زدی؟ در بازار هستی ورقه پر میکنی، در سیاست هستی ورقه پر میکنی. در تجارت هستی ورقه پر میکنی.
شریعتی: متأسفانه خیلی از وقتها ما اینطوری فکر نمیکنیم.
حجت الاسلام عاملی: سبقهی ابدیت هر کجا خودش را نشان ندهد ما مشکل داریم.
شریعتی: و الآن این نکاتی را هم که شما فرمودید من احساس میکنم حداقل یک بخش عمدهای از انبار اعمال ما دچار نشتی است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. بعضیها میگویند این اعمال را انجام میدهیم نتیجه نمیگیریم. در روایت هست اگر حضرت موسی تحمل میکرد با خضر، نتوانست تحمل بکند، اعتراض، اعتراض، آخر سر گفت برو. من با تو نمیتوانم کار کنم. «هذا فراخ بینی و بین الله» این پیغمبر اولوالعزم بود یعنی یک پیغمبر ساده بود. خدا مأموریت داد برو درس اخلاق یاد بگیر. یک پیغمبر اولوالعزم. در روایت هست اگر تحمل میکرد، هزاران عجایب از خضر میدید. یعنی در باز است. «بابک مفتوح للراغبین» ما نتوانستیم. این طرف گیرندگی ندارد. آن وقت خضر مگر چکار کرده بود؟ حضرت موسی غبطه خورد. گفت تو چکار کردی به اینجا رسیدی. یک کلمه گفت: بترک المعصیت. کاری نکردم که خدا بگوید چرا. در روایت هست به کاری وارد میشوی یک جوابی برای خدا آماده کن. عروسی است. یک کاری نکن خدا بگوید چرا. مجلس ترحیم است. یک کاری نکن خدا بگوید چرا. اسباب واقعی آرامش میت را هنوز ما درک نکردیم. دیگر زمان اسراف نیست. این ورق که میبینید مال کشور من است. این ورق مال ملت من است. من که میروم هتل، در هتل نمیگویم این دستمال کاغذی مال هتل است. میگویم این دستمال کاغذی مال ملت من است. ان چراغی که در هتل روشن است، نمیگویم این چراغ مال هتل است، این مال ملت من است. این احساس جمعی احیا نشود ما نمیتوانیم پا یا پای تحولات دنیا حرکت کنیم. اول این احساس جمعی را درست کردهاند. این یک مدنیت است، یک فرهنگ است. فرهنگ ریل است. اقتصاد قطار است. وقتی فرهنگ خراب باشد، شما میخواهی کنار هر کسی یک نیروی انتظامی بگذاری، مأمور بگذاری، پلیس بگذاری؟ دور زدن مالیات، دور زدن قانون. تا کف نفس نباشد، ماه رمضان برای همین بود. «لعلکم تتقون» برای یک ماه نبود. سر امام حسین بریده شده برای ده روز؟ حیف است. حضرت آیت الله اجتهادی میگفت. میگفت حیف است سر امام حسین برای ده روز بریده شود. کسی که بعد از ده روز صدای موبایل را تغییر میدهد خداحافظ، مگر با امام حسین میشود خداحافظی کرد؟ ما یک رئیسجمهوری میخواهیم که حساب ویژه برای فرهنگ داشته باشد. اگر فرهنگ درست نشود، زمانی که آقای روحانی به اردبیل تشریف آوردند، در شورای اداری، گفتم آقای رئیسجمهور من اگر جای شما بودم، اولین کاری که میکردم طراحی نظام صیانت است. مثل دستگاه لرزهنگار کوچکترین ارتعاشات مالی باید الآن بشود. بعد از آن اختلاس و این طور چیزها درست شد. یک سیستم صیانتی قوی در کنار آن انسانها کف نفس داشته باشند. یعنی انسانها یک مدنیت فاخری داشته باشند.
شریعتی: و ماه رمضان در واقع تمرین همین نگاه جمعی بود. سر یک ساعتی لب فرو میبستی و سر یک ساعت و ثانیهای افطار میکردیم.
حجت الاسلام عاملی: تمرین کن که آیا میتوانی از یک ناهار بگذری؟ تو که نمیتوانی از یک ناهار بگذری، چطور میتوانی این همه بیتالمال دست تو است، کشور یک جای بسیار حساسی است آنجا خودت را نگه داری.
شریعتی: و این جماعت و با هم بودن هم خودش خیلی تمرین بود برای همین نکتهای که شما گفتید. نگاه جمعی. این همدلی، با هم بودن، کلی نگری.
حجت الاسلام عاملی: بله. اصلاً احساس جمعی یک چیزی است که ثروتی بالاتر از چاههای نفت است. یعنی نگو من، بگو ما. هجده ساعت کار میکنند کارگران ژاپنی بعد از جنگ جهانی. هشت ساعت آن وظیفی است، ده ساعت آن تبرعی است. کی ده ساعت تبرعی کار میکند؟ فیلمش را ببینید تا سوار اتوبوس میشوند خوابشان میبرد. آنقدر کار میکنند. چرا؟ برای اینکه ژاپن با خاک یکسان شده است. ما باید خودمان را بالا بکشیم. کارگر نمونه ژاپنی وقتی به او میگویند که چطور شده است که اینهمه طرح ابتکاری دادی؟ گفت فقط ما از اروپا عقب نمانیم. به این احساس جمعی میگویند. برای خودش چیزی نمیرسد. دو نفر از کشور ما که آنجا کار میکردند، یکی میگوید که دوست من طفره میرفت، کار نمیکرد، بهانه میآورد. یک کارگر ژاپنی مینوشت. گفتم کار دست تو میدهد. اعتنا نکرد. همش بیاعتنایی میکرد. آنها گفتند یک مدت دیگر دیدیم طوری هم نشد. من آن کارگر ژاپنی را پیدا کردم گفتم چکار میکردی؟ چه شد؟ گفت هر چقدر که ایشان از کار کم میکرد، مینوشتم تا خودم جبران کنم. تا ژاپن عقب نماند. ما این را احتیاج داریم.
شریعتی: این روح جمعی است.
حجت الاسلام عاملی: روی فرهنگ ما کار کردند. کمیسیون فرهنگی مجلس ما مشتری ندارد. چه بگویم. این برای ما غصه است. وقتی که دعوا شد بین ترکیه و روسیه، از روسیه آمدند از ایران مرغ بخرند. گفت اولاً این مرغ از یک کیلو و هفتصد گرم نباید بیشتر باشد. چرا بیشتر است؟ چرا دو و خوردهای است. دو، چه دانی به آن دادهاید؟ من باید بدانم ملت من چه میخورد. سه، این را با دست خالی کردی؟ نمیدانی نباید دست تو به مرغ بخورد؟ این باید با خلأ خالی شود؟ با دستگاه خالی شود؟ این هم سه. چهارمی فاضلابش را کجا میریزی؟ صاحب مرغداری هم دید که معامله نمیگیرد، گفت شما که مرغ میخورید. فاضلاب که نمیخورد. گفت نه. هر مجموعهی صنعتی که محیط زیست را خراب بکند، ما از آن جنس نمیخریم. کدام محیط زیست را خراب میکند؟ کمیسیون را که خراب نمیکند. این چه تربیتی است؟ ما باید از دبستان، از آموزش و پرورش، باز هم آموزش و پرورش، یک فرهنگ فاخر. ملت ما باید مناسب با شأن تاریخی خودش داشته باشد که این یک صیانت عظیمی میآورد. حالا بحث طولانی است من میخواستم که این را خدمت شما عرض کنم که گاهی یک تمنا باعث میشود چیزی که جمع کرده همه از بین برود. یعنی چرا آرزو کردیم مؤمن گرفتار شود. ببینید دین ما کجا دست گذاشته است. چه دین زیبایی است. روایت است اگر کسی از جاده، از سر راه مردم یک بوتهی خار را بردارد و کنار بگذارد، خدا با همین او را میپذیرد. دیگر بهشتی شد. تمام.
شریعتی: یک سنگی، یک کوهی، یک قلوهسنگی در جاده افتاده، کوه ریزش کرده است.
حجت الاسلام عاملی: این مقدار راحتی برای مردم درست کرد. امام سجاد یک تکه نانی پیدا کرد، این نان را تمیزش کرد به خادم داد. گفت من این خانه کار دارم. میروم خانه، آمدم بیرون این نان را به من بده. خادم او بود. رفت داخل، آمد بیرون آمد. گفت نان را چی کار کردی؟ گفت خوردم. گفت: «اذهب انت حر لوجه الله» اگر میخواست آزاد شود خیلی پول میخواست. گفت تو آزاد. گفت چرا؟ یابن رسول الله من مایلم در خدمت شما باشم. گفت این تکه نان را که پاک شده بود این را خوردی بهشت بر تو واجب شد. برای من عیب است کسی را که اهل بهشت است من او را برای خودم خادم بگیرم. این نانی که الآن دست من میرسد میدانی چقدر سوبسید دارد؟ میدانی چقدر مقدمات دارد؟ میدانی چقدر روی آن کار شده است؟ میدانی در دنیا با چنین قیمتی اصلاً نان عرضه نمیشود که شأن ملت ماست با این قیمت عرضه میشود که چقدر باید قدر آن را بدانیم که ضرب المثلهایی که ما در گذشته داریم برای حفظ نان. ضرب المثل خیلی زیاد است. کاری با آن ندارم. یعنی برای ما آموزش است. یک فرهنگ امام سجاد پایهریزی کرده است برای پرورش عواطف. یک سگی است آب پیدا نکرده است، در شرف هلاکت است. در بیابان است. مرد نگاه میکند میبیند چند لحظهی دیگر این سگ میمیرد. خودش میرود داخل چاه، ظرف هم نیست. کفشش را با آب پر میکند. کفشش را از چاه بالا میآورد جلوی سگ میگذارد. با همین. تمام شد. آنقدر خدا خوشش میآید. چرا؟ چون عواطف انسانی در ترازوی خدا معیار است. خودش را نشان داد. «و ان امراه دخلت النار و فی هره حبستها» پیغمبر ما فرمود یک زنی در جهنم فقط به خاطر اینکه یک گربه را آمده بود حبس کرده بود، از شدت گرسنگی گیاه را میخورد. این حقوق حیوانات که در روایات ما آمده است اینها یک مقدار پرورش عواطف است. حالا صحبت سر این است که گاهی بعضی اعمال هست زمین تا آسمان انسان را زمین میزند. همه چیز هدر شد. گاهی یک حرفی به دهان انسان میآید، لا یلقی لها بال، توجه نمیکند که چه میگویند، معنی این حرف چیست، چه آثار و تبعاتی دارد، به کجا برمیخورد. با همین یک کلمه ما بین السماء و الارض سقوط میکند. سقوط میکند پیش خدا. سقوط میکند در چشم خدا. اگر با یک کلمه کسی را اذیت بکند، روز قیامت روی پیشانی او مینویسند: «هذا آئس من رحمه الله». این از زحمت خدا مأیوس است. و لذا استخدام کلمات. با چه کلمهای چه کسی را چطور خطاب بکند. ببین اقتضای این حدیث این است یا نه. این فرهنگسازی هست یا نه؟ گاهی زبان خیلی خیلی خوب، صدقه است. پیغمبر ما فرمود من روز محشر ترازو را نگاه کردم، دیدم، حسن خلق از همه چیز بالاتر سنگینی درست میکند. حالا بیا روزگار ما. این موسم انتخابات حضرت آقای شریعتی گاهی موسم آدم جهنمکن است. میشود وبال. وبال را آقای اشتهاردی معنا میکرد میگفت وبال یعنی آدم جهنمکن. یک لحظه میبینید که یک کلمهای در یک کانالی نوشتند، خدایا مثلاً صد هزار جمعیت آمده است او را دیده است. کی این را میزبانی کرده است؟ اینها باید باز شود. تو که آمدی در کانال خودت یک خبری گذاشتی، دامنه را باز گذاشتی، سیصد نفر آمدهاند سیصد تا فحش رکیک به کسی نوشتهاند، او خودش که گرفتار است. گرفتاری اصلی مال توست. تو باید جواب بدهی. تو آمدی سختی درست کردی. کسانی که این کار را میکنند اگر بخواهند امن را باز بگذارند هر لحظه باید مواظب باشد اگر برای کسی فحشی هست، من یک نکتهای بگویم خوب است عزیزان دقت کنند. خیلی ارزش دارد. دشمنان ما تریبون میخواهند. تریبون که میبینی جایی در بین مردم ندارد، جاهایی که آنها هستند مردم نمیروند، میآیند این سایتهای پرجمعیت، کانالهای پرجمعیت. خبری که نوشته میشود گاهی 15 هزار جمعیت آمده آنجا را نگاه کرده است. وارد آنجا میشوند تهمت، افترا، بهتان. خدایا آنجا چقدر نوشته شده است. میزبان تو چه کسی هستی؟ این یک هشدار بسیار بزرگی است که خدا مطلب بسیار بزرگی را…
شریعتی: بر فرض بعد هم بیا تکذیب کن. فایده ندارد.
حجت الاسلام عاملی: فایده ندارد. اصلاً بیا دامنه را دیگر ببند. همه فهمیدند که فلان کس نعوذ بالله، نستجیر بالله نمیتوانم به زبانم بیاورم چه فحشهایی نوشته شده است و چه آبروها که ریخته شد. فردا چطور میخواهی جواب بدهی این دامنه را باز کردی؟ من از شما سؤال میکنم. شما را به خدا، به این مطلب الآن یک حساسیتی هست، نیست. ما آن کتاب را نوشتیم نه بخشش نه جبران، خسارت، مصیبت و خسران. این طور چیزها امکان بخشش نیست. چطور بخشش گفت؟ حق الناس است.
شریعتی: چطوری میخواهی جبران کنی؟
حجت الاسلام عاملی: چطور خدا ببخشد؟ حق الناس است.
شریعتی: آن وقت آن دشمنان میآیند آنها را پیدا میکنند، میآیند آنجا مینشینند و عجیب این است که من نگاه میکنم در صاحب سایت و کانالم که میزبان است تماشا میکنم. چه آدمهای محترم، چه شخصیتهای بزرگ در کشور ما، باز کرده زمینهی فحش را درست کرده است. علمای اخلاق یک چیزی میگویند. میگویند «المعلول یستند الی اسبق العلل» معلول را به علت اولیه نسبت میدهند. تو باعث شدی. حالا ماه رمضان هم قرآن خوانده است، روی سرش قرن گرفته است. چرا روی سرمان قرآن میگیریم؟ من خودم گاهی که خیلی میخواستم به خدا التماس کنم، قرآن را دستم میگرفتم. با قرآن با خدا التماس میکردم. دیدند معصوم بهتر از من این کار را کرده است. روی سرش گذاشته است. این سر که میگذاری معنا دارد. معنی آن این است که خدایا این احکامی که در آن اینجا نوشتی، همه بالای سر من، همه روی سر من، خدایا تسلیم. این احترام به قرآن است. پیمان با قرآن است قرآن را که بالای سرت میگیری کار سادهای نیست. همان کار را آنجا کردهاند. اما اینجا که میآیی میرسی آن وقت بعضیها هم میگویند از سر سوءظن که مثلاً سوءظن کرده که فلانی این کار را کرده پس این… این را هم بگویم که این هم خیلی مهم است. آنهایی که با سوءظن کار میکنند، اولاً این را بدانند که هر کس با سوءظن تصمیم بگیرد، خدا گفته مرگ بر. قرآن را ختم کردی، اینجا رسیدی چکار کردی؟ یک عزیزی از دانشجویان علوم قرآنی پس من آمد. گفت که من عنوان پایاننامه میخواهم. گفتم عنوان پایاننامه باید این باشد لحن خدا در برخورد با اقشار، ادیان، افراد. یک جور حرف نمیزند. با اهل کتاب یک جور حرف میزند، به اهل بیت که میرسد «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» به خانمهای پیغمبر که میرسد لحن عوض میشود. میگوید اگر این کار را بکنید پیغمبر بیاید شما را مثلاً طلاق بدهد بروید. لحن عوض شد. با پیغمبر ما یک جور دیگر حرف میزند. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيما» با توبهکنندهها یک جوری حرف میزند. با عالمی که بیعمل است. خیلی لحنش تند میشود. خیلی. عالمی که ریاستطلب است از او بدتر. لحن خدا وحشتناک میشود. چند جا هم میآید اینطوری قتل میگوید. انسانی که کفر بورزد این همه آیات تکمیلی میگوید هیچی نفهمید. به اندازهی یک کتاب خدا با او حرف زده است میگوید هیچی نفهمیدم. جای آن هست که خدا بگوید: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه» یا نه؟ این لحن خدا را در قرآن کسی بررسی کند یک کتاب بنویسد. من کار اجرایی نداشته باشم دست به قلم میشوم یک چیز بسیار جالبی درمیآید. اصلاً بعضی وقتها با پیغمبر ادبیاتش عوض میشود. میگوید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل» یک تکه اگر بخواهد یک ذره به این قرآن قاطی کند، با دست راست شاهرگ او را میگیریم قطع میکنیم. میگوید: «وَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلا» کم بود یک ذره قاطی بکنی. اگر این کار را میکردی تو را دوبرابر کتک میزدم. لحن عوض شد. با آن احترامی که به پیغمبر دارد. حالا خدا برای یک ذره اینطور حساس است، حالا میآید دینش را به مفتیهای وهابی میدهد که ملعبه کنند، با دین بازی کنند، بن سلمان یک چیزی بگوید، بگویند هان این است. بن سلمان اینطوری بگوید بگویند هان این است. خیلی چیزها میشود از آن گرفت.
شریعتی: که یک جا هم میگوید: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان»
حجت الاسلام عاملی: چه آیهی خوبی خواندی. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان» در قرآن آنقدر آمده یسئلونک یسئلونک. هر وقت خدا میگوید یسئلونک، از تو میپرسند قل، قل، قل. اینجا خدا به پیغمبر میگوید تو برو کنار خودم حرف میزنم. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ» خودم حرف میزنم. دیگر نگفت قل. خدا غوغا کرده است. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان». اگر شما الآن تشنه باشید بگویید تشنه بودم آب خوردم، بگویید گرسنه بودم غذا خوردم. خدا باید بگوید هر کس من را صدا میکند اجیب، گفت: «أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان». اجیب را جلو انداخت. باید میگفت طبق قاعده. شما بگویید من گرسنه بودم غذا خوردم. کسی من را صدا بزند من اجابت میکنم.
شریعتی: تلاوت صفحه 183 آیات نورانی سوره مبارکه انفال
صفحه183 قرآن کریم
اشاره قرآنی: سوره انقال آیه 48، «وَإِذْ زَينَ لَهُمُ الشَّيطَانُ أَعْمَالَهُمْ» تسویل، تزیین، اینها کار شیطان است، کار نفس است، گاهی کار خداست. تزیین یعنی خوب را بد نشان دادن. بد را خوب نشان بدهی، خوب را بد نشان بدهی. تسویل هم همینطور. خوب را بد نشان بدهی، بد را خوب نشان بدهی. کار شیطان همین است. یک جرمی را خوب نشان میدهد، دزدی را زرنگی نشان میدهد، حقهبازی را کیاست نشان دهد. هم نفس اینطور است. قرآن را نگاه کنید فاعل زین و تسویل یا شیطان است یا نفس. گاهی خود خداست. خدا این کار را میکند. این از باب عقوبت است. رفته کار خلافی کرده است، خدا دیگر کاری میکند که قرآن را خوب نبیند. از قرآن بدش میآید، از کارهای خوب بدش میآید، از روحانیت بدش میآید، از نماز بدش میآید. از انقلاب اسلامی با این عظمت و اقتداری که برای کشور ما درست کرده خوشش نمیآید. این بدترین سقوط نفس ناطقه انسانی رسیدن به مرحله تسویل است. آن وقت یک امر خلق الساعه هم نیست یعنی یک لحظه انسان به این حالت برسد. اول از ربا دستش میلرزد، رفته رفته به آن مرحلهای میرسد که ربا را زرنگی میداند یا رشوه را بگیرد اول دستش یا نقد پنهانی به بیتالمال بزند، اول اینطور نیست. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ» هی گناه کرده توبه نکرده، گناه کرده، توبه نکرده، آخر سر دیگر عادی شده است، به ناموس مردم تعدی بکند عادی شده است، زندگی دختر خانم را به راحتی به هم بریزد، زندگی یک کردی، نهاد خانواده را به هم بریزد برای بعضیها بسیار عادی شده است. در این حالت نفس میشود «خافِضَةٌ رافِعَة» نفسی که زیر و رو شده است. خدا در قرآن میگوید یک عدهای معکوس هستند. «أَ فَمَنْ يَمْشي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم» چه آیهی خوبی است. آنی که معمولی راه میرود خوب است یا آنکه سرش پایین است پایش بالا است. یعنی میخواهد بگوید که عقل محکوم به شکم و شهوت است. انسان معکوس شود همینطور میشود. امیرالمؤمنین به معاویه اینطوری گفت: «سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ» اسمش را گذاشت شخص معکوس. تفکرش اصلاً طوری بود که گفت بهش همش مال تو، حکومت مال من. آن وقت در حق کافر هم آمده است که قلب الکافر اسود المعکوس. قلب کافر سیاه معکوس است. معکوس باشد چه میشود؟ «لا یعیش من الخیر» خیر جا نمیگیرد. کاسه را عکس کنی هیچ چیزی نمیگیرد. آن وقت صحبت سر این هست که گاهی خدا این کار را میکند. یک آیه بگویم خون گریه بکند کسی جایش هست. «نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا» ما میآییم زیر و رو میکنیم قلب یک عده را، چشمهای یک عده را. چشمش عوضی میبیند آن وقت قلبش عوضی فکر میکند. مثلاً متقی را میبیند میگوید قاطی کرده است. دیوانه شده است. امیرالمؤمنین میگوید راست میگوید. قاطی شده است اما امر عظیم قاطی شده است. این تکههایی که الآن در امر تثبیت اینجا هست من میخواستم از اینها قصههای خوبی خدمت شما عزیزان عرض کنم اما فرصت نیست.
شریعتی: راه تشخیص آن چیست؟ از کجا بفهمیم این تسویل است یا تزیین؟
حجت الاسلام عاملی: باید خودش را به قرآن تطبیق بدهد. اگر از مقامات قرآن خوشش میآید، اگر از تهدید قرآن میلرزد، «فاثبت ثم اثبت» ثابت بکن که کارت کار درست است. اما نه، یک پیغمبر حرف بزند بدش میآید. یا شعیب ما اصلاً نمیفهمیم تو چه میگوییم. امام حسین در کربلا صحبت میکرد، اشعث میگفت یا حسین اصلاً ما نمیفهمیم تو چه میگویی. شمر گفت حسین من تباه بشوم اگر بفهمم تو چه میگویی. ببین چه مظلومیتی است. سخنش سخن امام حسین، دعای عرفه را نگاه کن. میگوید ما نمیفهمیم. یعنی این عقوبت است. خدا اگر بخواهد کسی را بزند اینطوری میزند. یک عده میگویند: «لو لا یعذب الله» خدا چرا ما را عذاب نمیکند؟ خدا وقتی میخواهد عذاب بکند اینطوری عذاب میکند. این روحیه بسیار مهم است که در جامعه تسویل پا نگیرد. اگر تسویل پا گرفت، مردم خوب را بد دیدند، بد را خوب دیدند، حقهبازی را زرنگی دیدند، رشوه را توسعه دیدند، سعادت دیدند. دیگر نه با قوه قضاییه، نه با نیروی انتظامی نمیشود کار کرد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر.
برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی