تغییر سایز-+=

سمت خدا | عشق آسمانی، عشق زمینی(5)

آیت الله عاملی: خدمت ملت بزرگ و عزیزمان عرض ادب و احترام و دعا دارم و از خدای متعال توفیقات بزرگ [طلب می‌کنم]، توفیق اینکه بتوانیم برای ابدیت خودمان توشه‌های خوبی جمع‌آوری کنیم. آنروزی که انسان از دنیا خارج می‌شود، ملائکه از اینکه کسی که سالم خارج شود، تعجب می‌کنند. بهترین دعا این است که توفیق [پیدا کنیم] سالم به محضر حضرت حق وارد شویم. امروز، روز بسیار مبارکی است. محضر بینندگان و شنوندگان مکرّم‌مان تبریک عرض می‌کنم. این بشارت را به عزیزان می‌دهم که آثار ظهور حضرت بسیار بسیار زیاد شده است. این کلمه‌ی «بعد أن ملئت» بشارت بسیار بزرگی برای ماست. حضرت ظهور می‌کند «بعد أن ملئت ظلماً و جوراً»؛ بعد از اینکه دنیا از ظلم پر شود. این پر شدن نشان می‌دهد که سیستمی بر دنیا حاکم می‌شود.

شریعتی: در واقع فراگیر می‌شود.
آقای عاملی: چون به‌صورت فردی «ملئت» درست نمی‌شود. یک سیستم اهریمنی بر دنیا مسلط می‌شود، کرامت انسان‌ها را می‌شکند، نظام ارباب و رعیتی درست می‌کند، انسان‌ها را درجه‌بندی می‌کند،نظام فرمانده- فرمانبر درست می‌کند، حق ویژه درست می‌کند، با حق ویژه دنیا را اداره می‌کند و الان می‌بینید که تمام این‌ها مثل یک خوره به جان مردم افتاده است. این افکار، این اندیشه، این سیستم فاسد مدیریتی در دنیا زمینه را برای ظهور حضرت ولی عصر آماده کرده است و من این را به شما عرض می‌کنم که تمام ذرات عالم ندا می‌زنند که دنیا باید عاقبت به خیر شود. نمی‌شود با این عظمتی که دنیا دارد، با این تدبیر حکیمانه‌ای که این عالم دارد، این دنیا بی‌صاحب شود و مرکز تاخت و تاز انسان‌هایی باشد که با بشریت بیگانه‌اند، تا خرخره خون بشر را خورده‌اند، اما ادعای دفاع از حقوق بشر را دارند؛ یعنی روسیاه‌ترین بشری که در برابر حقوق بشر هستند و از هیچ جنایتی در خصوص بشر کوتاهی نکرده‌اند، اما با نگاه دوگانه، با معیار دوگانه، به تعبیر عرب‌ها با معاییر مزدوجه، داعیه‌ی دفاع از بشریت و انسان‌ها را دارند. نفرت دنیا را گرفته است، با این سیستم مدیریتی که بر دنیا حاکم شده، بشریت یک عطش فوق‌العاده دارد برای اینکه دنیا با عدالت، با کرامت، با اکرام… قدرتی که کنارش اکرام باشد، «يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ» هنر این است که جلال داشته باشید، کنارش اکرام هم داشته باشید. این عطش، عطش فطری است، این عطش را خدا به ما داده است. مگر می‌شود عطش را بدهد، اما به این عطش لبیک نگوید؟ امکان ندارد و لذا ما اعتقاد داریم که خدای متعال، همین‌طور که وعده داده است «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» آینده از آن صالحین است و ما امروز عرض ادب داریم به ساحت قدسی آن ولیّ اعظم الهی که روزی بشود، شب جمعه‌ای بشود، به سجده بیفتند و تا صبح بگویند: «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ» الان دنیا مضطر است و خدا هم به اضطرار جواب می‌دهد. اگر شما به درجه‌ی اضطرار رسیدید، حاجت ردخور نخورد. «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» زمین و آسمان از خدا سؤال می‌کنند، اشتهای آن‌ها اشتهای حقیقی است، خدا هم لبیک می‌گوید. الان دنیا مضطر است. «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ» من همیشه که این دو آیه را می‌خوانم، در ادامه می‌گویم: خدایا، «أنت تجیب المضطر إذا دعاک و تکشف السوء اللّهمّ اکشف عنّی السوء بحرمة محمّدٍ و آل محمّد» ما همه تشنه هستیم برای شب 23 ماه مبارک رمضان که ندای آسمانی بلند می‌شود و همه عطش داریم به آن شب جمعه‌ای که حضرت تا صبح در سجده به خدا عرض می‌کند: «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ» و اول صبح خدا می‌فرماید: «أیّها المضطرّ» سرت را بالا بگیر که اجازه‌ی ظهور پیدا کردی. آن‌وقت است که بهشت از همین‌جا شروع می‌شود. «فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»از همین‌جا شروع می‌شود. و ما باید این مدنیت، این فرهنگ، این ثروت را از دست ندهیم، با این ثروت زندگی کنیم. خودشان فرمودند: «تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً» صبح شد، بگو امام من می‌آید. غروب شد، بگو امام من می‌آید. یعنی این‌قدر به ما امید دادند. هیچ مشربی، هیچ مکتبی مثل شیعه امیدوار نیست، به این خاطر که انتظار امید است.
شریعتی: و من دلم امروز گواه است کسی می‌آید حتم دارم خبری هست گمانم باید
فال حافظ هم هر بار که می‌گیرم باز مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
آقای عاملی: بحثی را شروع کردیم که ان‌شاءاللّه چند جلسه ادامه می‌دهیم و تمام می‌کنیم و آن هم یک ظهوری از محبت استثنایی خدا برای بشریت است. وقتی که انسان در عشق خودش صادق شد، «بر سرش معشوق عاشق آمدست»
شریعتی: همه‌ چیز برعکس می‌شود.
آقای عاملی: بله. در عشق زمینی هر چه ارادت هست، عاشق به معشوق دارد، در عشق آسمانی معشوق به عاشق دارد. دیگر ظهور محبتی از این بالاتر نداریم.
شریعتی: یعنی معشوق که خداست، این بار خدا برای انسان در لباس یک عاشق ظاهر می‌شود.
آقای عاملی: بله. بارها مصادیقش را گفتیم. ان‌شاءاللّه فرصتی باشد که واقعاً تبیین شود. عقل در حیرت است. ما چه عددی هستیم؟! یک ذره‌ی دون ذره هستیم. یعنی چیزی که در این عالم محیرالعقول است، حسابی است که خدا برای ما باز کرده است. به اندازه‌ی یک قرآن با ما حرف زده، به اندازه‌ی یک کائنات با ما حرف زده است.
از او هر آیه‌ای چون سوره‌ای خاص یکی چون کوثر و وان دیگر اخلاص
یعنی این‌قدر دور ما چرخیده و برای ما حساس بوده که عزت داشته باشیم، سرور داشته باشیم، غم و غصه نداشته باشیم، سعادت داشته باشیم، هدایت داشته باشیم، راه را پیدا بکنیم. ما در این خصوص مقایسه می‌کنیم که بخشی از مقایسه را از امروز ادامه می‌دهیم. در عشق مادی، عاشق واسطه‌ها می‌فرستد که دل معشوق و رضایت معشوق را به دست بیاورد، ولی در عشق آسمانی قضیه عکس است. در هیچ عشقی مثل عشق آسمانی واسطه ارسال نشده است. با 124 هزار پیغمبر سراغ ما آمده است، با شخصیتی مثل حضرت ختمی مرتبت، عصاره‌ی کائنات، مفخر مخلوقات [سراغ ما آمده است.] ما چه می‌فهمیم از شخصیت حضرت ختمی مرتبت؟ اینکه پنج تن آل عبا را اشباح خمسه گفتند، ما شبحی می‌بینیم، می‌گوییم محمد. شخصی از اصحاب امام باقر دو هفته پیدایش نبود. وقتی پیدا شد، حضرت گفت: کجا بودی؟ گفت: خدا یک فرزندی به من داد. گفت: اسمش را چه گذاشتی؟ گفت: اسمش را محمد گذاشتم. تا گفت محمد، حضرت گفت: محمد، محمد، محمد… در برابر عظمت حضرت ختمی مرتبت آنقدر خضوع کرد که تا حد رکوع رفت. «من رآنی فقد رأى الحق» یعنی فهرست اسماء و صفات خدا. با این شخصیت سراغ ما آمده است. این قضیه نشان می‌دهد که اگر ما تکانی بخوریم، از آن‌طرف حساب ویژه برای ما باز کرده‌اند. بزرگترین محرومیت و خسارت این است که ما اینجا تکانی نخوریم.
هفته‌ی گذشته در بحثی که داشتیم، روایتی را در این خصوص خواندم و دیگر واردش نمی‌شوم. خدای متعال به حضرت موسی گفت: «حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي وَ حَبِّبْ خَلْقِي إِلَيَّ» مرا به بندگانم زیبا نشان بده، مخوف نباشم، شایسته‌ترین موجود دوست‌داشتنی باشم. بندگان من را هم به من خوب نشان بده. اگر خطا کردند، بگو نمی‌دانستند، اگر خطا کردند، بگو عذر داشتند تا آن‌ها را به من خوب نشان بدهی. یعنی باید دلال محبت بشوی. بعد ادامه‌اش را خواندم که خدا چه تعبیراتی در آنجا داشت. در ادامه می‌گوییم: «ثمّ بعثهم علی سبیل محبّته» امیرالمؤمنین می‌فرماید: انبیاء سلسله‌ی محبت هستند. در نهج‌البلاغه آمده: «ثمّ بعثهم علی سبیل محبّته» انبیاء برای چه مبعوث شدند؟ برای حب. اگر کسی می‌خواهد دین را بفهمد، اگر کسی می‌خواهد روح کلی حاکم بر دین را بفهمد، بسم اللّه.
شریعتی: تمامش محبت است.
آقای عاملی: کاروان، کاروان محبت است. می‌دانید این به چه معنایی است؟ به این معناست که به 124 هزار پیغمبر گفته به انسان بگویید که من شما را دوست دارم. «ثمّ بعثهم علی سبیل محبّته». خدا با دو چیز انسان‌ها را صید می‌کند.
عشق می‌گوید به گوشم پیچ پیچ[=پست پست] صید بودن بهتر از صیادی است
انسان صید بشود، اما صید چه کسی؟ خدا با دو تور صید می‌کند که یکی عبارت است از محبت. هدف [انسان] هم این است که در تور خدا قرار بگیرد. و لذا فرمود: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ» اینجا حصر است. پیامبر ما فرمود: دین محصور در حب است. از آن کلمات جامع است. «وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ». و فرمود: «الحبّ أساس الدین» محبت به خدا، محبت به پیغمبر، محبت به ائمه، محبت به مسلمان‌ها، محبت به کسانی که گرفتار هستند. اگر می‌خواهید دین‌دار را بفهمید، دین‌دار باید این‌گونه معرفی شود. کینه نیست، بغض نیست، عداوت نیست، تشفّی خاطر نیست، انتقام نیست، مچ‌گیری نیست. با محبت می‌شود کسی را کاملاً صید کرد. صید کردن آدم خوب که هنر نیست. اگر آدم عنود را صید کنید، هنر است. اگر آدمی را صید کنید که به شما بد کرده، هنر است.
بدی را بدی سهل باشد جزا اگر مردی أحسِن إلی مَن أساء
این‌ها همه تفسیر قرآن است. خدا می‌گوید: «ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» اگر کسی به شما بدی کرده، شما احسان کنید. «فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ» یک‌مرتبه می‌بینید آن کسی که بین شما و او عداوت بود، شد ولیٌّ حمیم. نگذارید زاویه درست شود، چون رفته رفته بزرگ می‌شود. یک دشمن هم زیاد است. «ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» یکی از اصول رفتارهای اجتماعی فاخری است که دین ما به ما یاد داده است.
شریعتی: «گر تو با بد بد کنی پس فرق چیست»
آقای عاملی: بله. یک دخترخانم شش ساله‌ای در قم همسایه‌ی ما بودند که او را در دارالقرآن گذاشته بودند. من از خانواده‌ها می‌خواهم که بچه‌های خودشان را با دارالقرآن‌ها آشنا بکنند، اگر می‌خواهند دین پدری و دین مادری را ادا کنند. من می‌دانستم به این طفل آیات محاوره‌ی اخلاقی را یاد داده‌اند. به او گفتم: من می‌خواهم با پدرت دعوا کنم، از دست او بسیار ناراحتم. فوراً گفت: «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ» واقعاً لذت بردم. گفتم: حالا ببین به پدرت چه می‌گویم! صبر کن تا بیاید. گفت: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» هر حرفی زدم، دیدم در این دارالقرآن آنقدر آیات محاوره‌ی اخلاقی را به او خوب یاد دادند. آیات محاوره‌ی اخلاقی آیاتی است که می‌شود در محاوره‌ی روزمره استفاده کنیم. یک بخشی اخلاقی است، یک بخشی عمومی است. و شاید باور نکنید که می‌توانیم بسیاری از کارهای خودمان را با این آیات راه بیندازیم.
حتماً قصه‌ی حضرت فضه را شنیدید که حضرت فضه در راه حج گم شده بود. آقایی او را پیدا کرد، هر چه سؤال می‌کرد که چه کسی هستی، می‌خواهی کجا بروی، مقصدت چیست، با آیه‌ی قرآن جواب می‌داد. تا به مکه رسیدند، این مرد گفت: از اینکه این‌قدر به قرآن تسلط داری، واقعاً خوشم آمد. تو که هستی؟ گفت: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» از چیزی سؤال نکن که اگر بگویم، ناراحت می‌شوی. اگر بفهمی من چه کسی هستم، ناراحت می‌شوی که حرمتش را نگه نداشتم. این یعنی قرآن با خون و پوست و گوشت انسان عجین بشود. می‌دانید که قرآن هم شعور دارد. در آخرت دارد یک عده‌ای شافع است، با یک عده هم خصومت می‌کند که آیات من را ضایع کردی. من آیات ربا داشتم، من آیات ظلم داشتم، آیات اکرام داشتم.
دومین توری که خدا دارد و این هم بسیار جالب است، تور سختی و تور بلاست. این کمند لطف از طرف خداست. ما ظاهر آن را شر می‌بینیم. به حضرت امام گفتند سید مصطفی شهید شد، گفت از الطاف خفیه‌ی خداست. ما در ظاهر شر می‌بینیم، اما «وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ» در اول نماز می‌خوانیم، می‌گوییم: «وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ» خدایا در کار تو شر نیست. در روایت است که هر دو دست خدا دست راست است، خدا دست چپ ندارد.
شریعتی: همه‌ی کارها خیر است.
آقای عاملی: خیر است. درباره‌ی حضرت ابراهیم آمده است که «كانت كلتا يديه يميناً» هر دو دست او دست راست بود. سختی که آمد، به خدا سوء ظن نکن، نگو خدا می‌خواهد من را بزند، نگو حتماً کار خلافی کردم. در نهج‌البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین است که سوء ظن جامع بسیاری از مصائب اخلاقی است.
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد که بستگان کمند تو رستگارانند
قرآن یک نکته‌ی لطیفی دارد، می‌گوید: من سختی می‌فرستم «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» بیا به طرف من. این «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» بسیار لطیف است.
شریعتی: بلکه برگردند.
آقای عاملی: کجا برگردد؟ به سوی خودش برگردد. «وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
شریعتی: خدا آمیرزا اسماعیل را رحمت کند، حاج آقای فرحزاد هم زیاد یادشان می‌کنند. اینجاست که می‌گویند نگو گرفتارم، بگو گرفته یارم.
آقای عاملی: به به! چه تعبیر خوبی! بله، آقا میرزا اسماعیل دولابی از این ریزه‌کاری‌ها زیاد داشتند.
شریعتی: تار و تیر و تور.
آقای عاملی: بله. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» یعنی به سراغ ما بیایند، تضرع بکنند، ناله بکنند، اشک چشم داشته باشند. این‌ها همه سفره است. بعضی‌ها می‌گویند گریه سفره است، گریه عنایت خداست. البته گریه‌ای که از عظمت خدا متأثر باشی، بدانی که هیچ کاری نکردی، هر کار می‌کنی، می‌گویی نشد. در قرآن خدا به پیغمبر می‌گوید: این کارها را انجام بده، «لَعَلَّكَ تَرْضى‏» معلوم می‌شود راضی نمی‌شده، می‌گفته نشد. آن‌وقت آنجا به گریه پناه می‌برد، بالاترین آرامش اینجاست.
مردم همه دنبال طربخانه‌ی خویشند من مرثیه‌خوان دل دیوانه‌ی خویشم
شریعتی: واقعاً اگر اشک و گریه نباشد، انسان دق می‌کند، کم می‌آوریم.
آقای عاملی: حضرت ختمی مرتبت نکته‌ای فرموده که محشر است. گریه می‌کرد، خانمش گفت: چرا گریه می‌کنی؟ خدا که «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» خیال می‌کرد که از ترس گناه است. فرمود: «أَ فَلَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً» گاهی در مقام شکر هستید، می‌بینید نعمت آنقدر بزرگ است که نمی‌شود شکرش را به جا آورد، شروع می‌کنید به گریه. گریه عالی‌ترین مرتبه‌ی شکر است.
شریعتی: یعنی وقتی به عجز رسیدید، دیگر کاری از دست‌تان برنمی‌آید.
آقای عاملی: در مقام شکر، در مقام معرفت هم همین‌طور است. در دعا می‌خوانید که «و لم تجعل لمعرفتک طریقاً إلّا العجز عن معرفتک» دیگر به این نقطه رسیدید که خدایا عاجزم از اینکه تو را آن‌گونه که هستی، بشناسم. شما خدا را شناختید. آنجا می‌گوید: خدایا «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ»حضرت ختمی مرتبت فرمودند. خدایا ما نتوانستیم تو را بشناسیم، آن‌گونه هستی و نتوانستیم آن عبادتی که در شأن توست، [به جا بیاوریم.] با اینکه حضرت امام در درس اخلاقشان می‌گویند اگر جن و انس جمع بشوند یک لا اله الّا اللّه پیغمبر را بگویند، نمی‌توانند. و امیرالمؤمنین اگر بخواهد یک لا اله الّا اللّه پیغمبر را بگوید، نمی‌تواند و اگر جن و انس جمع بشوند که یک لا اله الّا اللّه امیرالمؤمنین را بگویند، نمی‌توانند.
حضرت عیسی از جایی عبور می‌کرد، دید ماهی‌گیری می‌کنند، گفت: هنر نیست که شما ماهی بگیرید، بیایید انسان‌ها را صید کنیم. یک هنر است که انسان در زندگی خودش، در بازار، در اداره، در منزل، کاری بکند که دل‌ها را تسخیر خودش بکند. یک مقایسه‌ی دیگر: در عشق مادی اگر عاشق چرکین باشد، بدقیافه باشد، بدریخت باشد، معشوق اصلاً راضی نیست بپذیرد. می‌گوید قیافه‌ات را نگاه کن
شریعتی: برای او جذابیت ندارد.
آقای عاملی: عشق زمینی این‌طور است. عشق آسمانی عکس است. «عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ»
شریعتی: هر کس می‌خواهی باشی، باش.
آقای عاملی: چه غوغایی کرده، می‌گوید: «عَادَتُكَ» کار تو این است. «عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ» شما به مسیء احسان می‌کنید؟ می‌گویید این معتاد است، ردش کن برود. «وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ» از حد گذشته، یعنی بی‌حیایی کرده، می‌خواهد بلند بشود و برود، دامنش را می‌گیری و می‌گویی بنشین، نرو. این روش خداست. این روح دین ماست. یکی از عرفا می‌گوید: هر کس به خان و خانه‌ی خود نیکان را دعوت می‌کند، جز خدا که بدها را دعوت می‌کند. «يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» ما را دعوت می‌کند. جمله را نگاه کنید؛ «يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ». کسی که بدکاره است، وقتی می‌آید عذرخواهی بکند، ما چطور عذر او را می‌پذیریم؟ شاید سرکوفتی هم بزنیم، اخمی هم بکنیم. کریم‌ترین موجود در عالم در پذیرش عذر آدم بدکار خداست. «يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ» کسانی انسان‌های بدکاری که عذرشان را برمی‌دارند و نزد آن‌ها می‌روند، می‌شوند «مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ». اگر این «مَنِ اعْتَذَرَ»ها را جمع کنید، کریم‌ترینشان خداست. کریم به چه کسی می‌گویند؟ «الکریم فی کل شیء یطلق علی احسنه فی بابه».
شریعتی: بهترین شکل ممکن است.
آقای عاملی: احسنت! دیگر من چه بگویم؟ و لذا حضرت موسی که یک مقدار عصبانی بود، آنقدر در برابر قارون بی‌حوصله شد، آنقدر در برابر قارون عصبانی شد که خدایا او این کارها را می‌کند، تو هم تماشا می‌کنی؟! چند لحظه قدرتت را به من بده. قدرت خدا را گرفت، دستور داد که [قارون] به زمین فرو برود. او بسیار التماس کرد، آنقدر قسم خورد، گفت: قسم می‌خورم به رحمی که بین من و توست. موسی نگاه نکرد و رفت. بالاخره آدم نابابی بود، با این همه‌ ثروت، حق فقرا را خورده بود و ثروت او تمام‌نشدنی بود، کار بسیار بدی کرده بود. اما عجیب است، با آن کار زشتی کرده، خدا احسان داده، نعمت داده، اما او یکه‌خوار شده، نخواسته احسانش به اطرافیانش برسد. اما خدا گفت: یا موسی، می‌دانی چرا اعتنا نکردی، با اینکه این‌همه التماس کرد؟ چون تو او را خلق نکردی، من او را خلق کردم. معلوم می‌شود خدا به مخلوقات خودش غیرت دارد. این‌طور نیست که اگر بد باشند، رهایشان کند. خدا رحمت کند، ظاهراً میرزا اسماعیل آقای دولابی بود که می‌فرمود: آقا رسول‌اللّه مکه را که فتح کرد، مشرکین در دستش مانده بودند. حالا چه کار می‌کند؟ چون در دستش مانده بودند، گفت: «اذهبوا انتم الطلقاء» بروید، همه‌ی شما را بخشیدم و آزاد کردم. با آن جنایاتی که در جنگ‌ها کرده بودند. بعد می‌فرمود: ما هم در دست خداوند ماندیم. اگر بد هستیم، در دست خدا ماندیم.
البته این چرکی که می‌گوییم، چرک ظاهری نیست. خدای متعال جمله‌ای به حضرت موسی گفته، من نزدیک عید برای خانواده‌هایی که شاید مکنت مالی زیادی نداشته باشند، می‌خوانم. خدای متعال به موسی گفت: «كُنْ خَلَقَ الثِّيَابِ جَدِيدَ الْقَلْبِ» موسی اگر لباست هم خوب نیست، نمی‌توانی لباس نو بخری و بپوشی، لباسی که جدید باشد، اما جدید القلب باش.
شریعتی: دلت نو باشد.
آقای عاملی: وقتی دل نو باشد، احساس‌های خوب داری. نو بودن قلب با احساس‌های نو.
شریعتی: این نکته‌ی بسیار مهمی است.
آقای عاملی: بله، با عواطف خوب. اینکه دلش برای بشریت بسوزد، دلش برای انسان‌های بدبخت بسوزد، دلش برای انسان گنهکار بسوزد. الان روایتش را برای شما می‌خوانم. به این معناست که اگر قلب هم کثیف باشد، خدا رد نمی‌کند. یک جمله‌ای می‌خوانم که بسیار مهم است. این را فقط دین ما گفته است. حضرت فرمود: «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ» هر خطاکاری را تحقیر نمی‌کنند، هر خطاری را مذمت نمی‌کنند، هر خطاکاری را مسخره نمی‌کنند. درست است فقط خود خدا این «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ» را گفته، ولی پدرها هم باید در خانه بگویند، مادرها هم باید در خانه بگویند. یک حکومت باید بگوید «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ». بسیاری اوقات پشت پرده‌ای دارد که به فتنه افتاده است، مسلوب الاراده شده که به فتنه افتاده است. تمام جوانب را ببین، به قول آذربایجانی‌ها اطراف لی. اطراف لی یعنی تمام اطراف را ببین و حکم کن.
شریعتی: یک نگاه جامع به قضایا و اتفاقات داشته باش.
آقای عاملی: یعنی گره دل را باز بکنی، قابل مقایسه با هزاران سال نماز نیست. یک مقایسه‌ای در دین ما صورت گرفته است. من این مقایسه‌ها را جمع کردم و یک ماه رمضان بحث کردم.
شریعتی: به نظرم این تشخیص اولویت بزرگترین تکلیف ماست.
آقای عاملی: همین‌طور است.
شریعتی: که سر دوراهی‌ها کدام را انتخاب کنیم؟
آقای عاملی: در تشخیص اولویت بنا را بر تکریم انسان بگذارید. «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ» مثل خدا. آقا رسول‌اللّه وضو می‌گرفت، گربه نگاه می‌کرد. وضو نگرفت، آب را جلو گربه گذاشت. یعنی عطوفت برای انسان‌ها، برای حیوان‌ها، برای طبیعت، دلسوزی برای طبیعت. اگر قرار باشد شما به جنگل بروید، از هر طرف صدای اره بلند شود… این درخت‌ها شعور دارند. چرا ستون حنانه گریه کرد؟ کسی آمد و گفت: باید به من معجزه نشان بدهید. آقا رسول‌اللّه دستور داد درخت با صدای خاصی حرکت کرد و آمد، سایه‌بانی بالای سر حضرت ختمی مرتبت و امیرالمؤمنین درست کرد. عطوفت و خیرخواهی ارکان دین ماست. صحبت من این بود: «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ». یک معلم در کلاس این را دست بگیرد: «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ». در میان هفت دریا پای‌بندم کرده‌اند، باز می‌گویند هشیار باش و دامن تر مکن. شاید بعضی‌ها این حرف من را نپذیرند، بگذارید من از یک مجتهد بسیار جلیل‌القدر قصه‌ای بگویم. مرحوم آخوند همدانی به یک فقیری که معتاد بود، کمک مالی می‌کرد. می‌گفتند: آقا، این معتاد است. چرا به او پول می‌دهید؟ هر چه شما پول در اختیارش می‌گذارید… گفت: دلیل من یک قسمت از دعای امام سجاد است، آن حجت من است. آن هم این است: «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ» ای خدایی که دلت می‌سوزد برای کسی که هیچ‌کس دلش برای او نمی‌سوزد، ای خدایی که می‌پذیری کسی را که هیچ شهری او را نمی‌پذیرد. از دم دروازه او را رد می‌کنند، می‌گویند برو. اما تو می‌پذیری. چه خدای خوبی داریم! انسان گنهکار بعد از مرگ در برابر این عنایتی که در دنیا خدا داشته، ذوب می‌شود. می‌گوید: «يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ» من در کنار و همسایگی خدا بودم، یعنی در همسایگی رحمت خدا بودم. اگر تکانی می‌خوردم، عنایت خدا را داشتم، ولی مسخره کردم. دین ما دستور می‌دهد که شما به انسان‌ها رحم کنید. گفته به چند طائفه رحم کنید، دل بسوزانید. این بسیار جالب است. «ارحموا ثلاثٌ» در روایت است سه نفر هستند که سزاوارند «أن يرحموا»؛ یکی «ارْحَمُوا عَزِيزاً ذَلَّ» عزیز بوده و الان ذلیل شده، «وَ غَنِيّاً افْتَقَرَ» ثروتمند بوده و ورشکست شده است، «وَ عَالِماً ضَاعَ فِي زَمَانِ جُهَّالٍ» عالمی که سواد خوبی دارد، تقوای خوبی بوده، اما در میان جهال افتاده، قدرش را نمی‌دانند. به این‌ها رحم کنید. در روایت این‌ها را شمردند که دلتان برای چه کسانی بسوزد. یکی بسیار عجیب است؛ دلتان برای شخص گنهکار بسوزد. دلتان برای فردی که بی‌نماز است، بسوزد، نه اینکه خرابش کنید، سر او داد بزنید، اهانت بکنید، تحقیرش کنید، بلکه از دست او بگیرید. یا اگر گناه دیگری دارد. عین عبارت امیرالمؤمنین را باید بالای سردر یونسکو بنویسند. فرموده: «إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ» شایسته است برای کسانی که اهل عصمت‌اند، اهل گناه نیستند، «وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ» آن‌هایی که خدا سلامتی داده، رفتارشان سالم است، اعتقاداتشان سالم است که نعمت بزرگی است، این‌ها چه کار بکنند؟ این‌ها یک وظیفه دارند: «أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ» برای اهل گناه دل بسوزانند. می‌بیند او با پدر و مادر رفتار خوبی ندارد، می‌بیند نسبت به نماز پای‌بند نیست، نسبت به حجاب پای‌بند نیست. می‌گوید برای او دل بسوزانید؛ یعنی زمینه‌ی پذیرش را درست کنید، زمینه‌ی هدایت را درست کنید، عذر درست کنید. وقتی خدا برای مشرک عذر درست می‌کند، تو عذر درست نمی‌کنی؟ باور دارید؟! «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» عذر درست کرد. خدا فرمود: پیغمبر، اگر مشرک نزد تو آمد، پناه بده. قرآن را برای او بخوان. اگر پذیرفت که پذیرفت، اگر نپذیرفت، چون نزد تو آمده، ممکن است اصحاب تو او را بکشند، با پول جیب خودت او را به جای امنی برسان. «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» با هزینه‌ی خودت. دنباله‌اش بسیار جالب است: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» خدا برای مشرک عذر درست می‌کند، تو هم برای گنهکار عذر کن. چرا این را می‌گوید؟ به گنهکار رحم کن تا زمینه‌ی پذیرش درست شود. اینجاست که زمینه‌ی پذیرش درست می‌شود، اگر ما آمدیم با آن شرایط با او ملاقات کردیم و با او برخورد کردیم. اگر ما این رفتار را داشته باشیم، این رفتار یک ثروت و سرمایه‌ای است که زمینه را در جامعه‌ی ما درست می‌کند و رفتار بسیار بزرگی است. این دو مقایسه را کردیم، ان‌شاءاللّه در ادامه می‌گوییم.
شریعتی: از اول بحث تا الان، محور و نخ تسبیح بحث ما، حکایت‌ها، روایت‌ها، تمامش محبت بود و تمامش رفتار خدا و توجه ویژه و عشق خدا به بنده‌هایش بود که امیدوارم ما هم خدایی و الهی بشویم.
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً * وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً * وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً * الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً»
آقای عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. آیه‌ی 36 سوره‌ی نساء. در قرآن دو آیه هست که خدا در این دو آیه مجموعه‌ی بزرگی از احکام و معارف دین را جمع کرده، یعنی اگر کسی می‌خواهد چهره‌ی زیبای اسلام را ببیند، این دو آیه بهترین معرف است. یکی همین آیه است و یکی هم آیه‌ای است در سوره‌ی انعام. آنجا می‌گوید: «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ» بیایید من بگویم که خدا چه چیزهایی را حرام کرده است. «أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً» بگویید مؤثر در این عالم فقط خداست. هر چیز دیگری را مؤثر بدانید، گرفتار می‌شوید، زندگی شما به هم می‌ریزد. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»؛ به پدر و مادر احسان داشته باشید. «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ»؛ از گرسنگی بچه‌هایتان را نکشید، اسقاط جنین نکنید. «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ»؛ روزی شما و آن‌ها دست ماست. «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ»؛ سراغ بی‌عفتی نروید. «ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ»؛ چه آن که آشکار باشد، چه پنهان. «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ»؛ خدا حرام کرده که شما همدیگر را بکشید. خون همدیگر را نریزید. «ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ»؛ این وصیت آسمانی است، وصیت خداست. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» تا شما به مقام تعقّل برسید. «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ» مال یتیم را تصرف نکنید، به صرف اینکه سرپرست ندارد. «إِلاَّ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» مگر اینکه به نفع او باشد. «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» تا به بلوغ برسد. «وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ» در بازار، در تجارت، در معاملات، سر همدیگر کلاه نگذارید، حق همدیگر را ضایع نکنید. ببینید چقدر زیباست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» ما هر کسی را به اندازه‌ی وسعش تکلیف می‌دهیم. «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» وقتی حرف می‌زنید، براساس عدالت حرف بزنید. «وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى» ولو فامیل خودتان باشد، پسرتان باشد، دخترتان باشد. یعنی آن عواطف فامیلی شما را از جاده خارج نکند. «وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا» با خدا پیمان بستید، پیمان فطری با خدا دارید. این پیمان را زیرپا نگذارید. این دستورات یک مدنیت بزرگ است، یک فرهنگ عظیم است و عجیب است که غالبش هم حق‌الناس است. من سؤال می‌کنم، اگر قرآن از خدا نیست، چگونه 1400 سال قبل این مدنیت این‌گونه تدوین شده است، آن هم در بین عرب جاهلی؟ مگر می‌شود عرب جاهلی این‌ها را تدوین بکند؟ «إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ» من عمری با اشعار عرب جاهلی کار کردم. به ادبیات عرب جاهلی تسلط دارم. با این مکارم اخلاقی فاصله‌ی زیادی دارد. یک آیه در سوره‌ی انعام بود، یکی هم این است که در سوره‌ی نساء باز [معارف دین را] جمع کرده است. اول فرموده: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ» یعنی اثرپذیری شما فقط از خدا باشد، فقط در برابر خدا خاضع باشید. «وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً» به هیچ‌کس تأثیر استقلالی ندهید که به این احترام بکنم، هوای او را داشته باشم، به این کرنش بکنم، چاپلوسی او را بکنم، در برابر این تملق بکنم. [اگر این کار را بکنید،] تکه تکه می‌شوید. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» این را در ردیف توحید آورده است. بوی بهشت از پانصد سالگی -از سال‌های آخرت- به مشام انسان می‌رسد، کسی که عاق والدین باشد، محروم است. یعنی یک بی‌احترامی به پدر و مادر به‌اندازه‌ی پانصد سال شما را از خدا دور می‌کند. «وَ بِذِي الْقُرْبى» به فامیل‌ها رسیدگی بکنید. صله‌ی رحم این نیست که آنجا بروید و بنشینید. اگر از دست ذی‌القربی بگیرید، جامعه می‌شود واحد مجموعی. خدا این را می‌خواهد. «وَ الْيَتامى» خلأ عاطفی را در یتیم‌ها پر کنید. «وَ الْمَساكينِ» کسی که زمین‌گیر شده، از دستش بگیرید تا بلند شود. تماشاگر نباشید، یکه‌خوار نباشید، بی‌رحم نباشید. «وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى» هوای همسایه‌ی‏ نزدیک را داشته باشید که آیا هزینه‌ی زندگی را دارد یا نه. «وَ الْجارِ الْجُنُبِ» کسی که با شما فاصله‌ی زیادی دارد، تا چهل همسایه با شما فاصله دارد، هوای او را داشته باشید. یعنی باز درباره‌ی او از تو سؤال می‌کنند، مسئولیت دارید. اگر در یک شهر این‌گونه مواظب همدیگر باشند، دیگر کسی شکسته می‌شود؟ هیچ دینی مثل دین ما برای حقوق همسایه حساس نیست. امیرالمؤمنین فرمود: پیغمبر آنقدر توصیه کرد که خیال کردیم همسایه از ما ارث می‌برد. «وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» رفقای خودت، دوستان خودت. یک وقت شما با کسی دوست هستید، یک وقت با کسی رفیق هستید. بسیاری از این‌ها رفاقت است، دوستی نیست. مقام دوستی بسیار بالاست.
شریعتی: یعنی مسئولیت می‌آورد.
آقای عاملی: بله، می‌گویند هوای آن‌ها را داشته باشید، ببینید زندگی آن‌ها چطور می‌گذرد. با تو که همراه شد، حق پیدا کرد. امیرالمؤمنین با یک یهودی به کوفه می‌آمد، به دوراهی که رسیدند، یهودی جدا شد که به طرف شام برود، حضرت هم با او راه افتاد. گفت: تو که کوفه می‌رفتی، چرا با من می‌آیی؟ گفت: چند قدم که با من همراه شدی، حق پیدا کردی. چند قدم با تو می‌آیم تا حقت را ادا کنم. همراهان ما حق دارند. در ادامه هم فرموده: «وَ ابْنِ السَّبيلِ» گاهی کسی که به مسافرت رفته، پولش را دزدیدند یا پولش تمام شده است. او باید می‌مرد. اما دین راضی نیست که این‌طور بشود. دین می‌گوید به او رسیدگی کن، «ارحم ترحم».
«وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» به زیردستان خودتان رسیدگی بکنید. زیردستان ما، مثل کارگری که در کارخانه‌ی ما کار می‌کند. پیغمبر ما فرمود: «النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» یعنی خانم‌ها را سفارش کرد و کسانی که زیردست ما هستند. من در این یک ساعت هرچه صحبت کردم، یک‌ طرف، یک روایت می‌خوانم، یک طرف. یکی از اصحاب پیغمبر نزد امیرالمؤمنین آمد، گفت: دلم برای پیغمبر گرفته، رازی از پیغمبر داری که برای من بخوانی، تا من آرام بگیرم؟ نمی‌توانم تحمل کنم که پیغمبر از دنیا رفته است. حضرت به قنبر گفت نامه‌ای از پیغمبر هست، برو آن نامه را به اینجا بیاور. نامه را آورد، حضرت نامه را باز کرد، این‌طور خواند: به نام خداوند بخشنده‌‌ی مهربان. نفرین خدا و فرشتگان و نفرین تمام مردمان بر کسی که به کارگری ظلم کند و مزد او را نپردازد. کارگر را به کار بگیرد، بیمه‌ی او را پرداخت کند. از او امضا بگیرد، منتها حقوقش را مطابق قانون پرداخت نکند.
شریعتی: زندگی ما یعنی تعدد همین مسئولیت‌ها و بسیار جالب است که دوست داریم با ما این‌گونه رفتار شود، ولی حواس خودمان نیست که با دیگران این‌گونه که در این برنامه شنیدیم و در آینه‌ی حکایات و روایات آمده، رفتار کنیم. ان‌شاءاللّه خداوند ما را به مسئولیت‌هایمان واقف کند و از عهده‌ی آن‌ها به‌خوبی برآییم.
آقای عاملی: عزیزان این سه «أَصْلِحْ» را از دست ندهند و بسیار تکرار کنند. «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِي شَأْنِي كُلَّهُ، اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي‏، اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ». «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِي شَأْنِي كُلَّهُ»؛ یعنی تمام شئون زندگی من را اصلاح کن، خودت تولیت کن. «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» در این حول و غوغا، در فتن آخرالزمان بچه‌ها را به خودت می‌سپارم. خودت تربیتشان را تولیت کن. «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ» خدایا، در جوامع اسلامی مشکلات را خودت حل کن.

فایل تصویری این برنامه

 

 

فایل صوتی برنامه این برنامه

موضوع: عشق آسمانی، عشق زمینی
پنج شنبه چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۱

 

 

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=7637

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید