ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام به شما همراهان و مخاطبان خوب برنامه سمت خدا. خانمها، آقایان و بانوان گرانقدری که با برنامه خودتان از شبکههای مختلف سیمای جمهوری اسلامی ایران همراه هستید و سلام به شما شنوندههای عزیز و بزرگوار رادیو معارف و هر کسی که بسته صوتی برنامه سمت خدای این نوبت را میشنود.
حجت الاسلام عاملی: محضر همه عزیزانم سلام و احترام و دعا دارم. بسیار خوشحالیم از اینکه توفیق حضور در ضیافت حضرت حق را پیدا کردیم. چقدر از انسانهای که در برزخ آرزوی یک لحظه چنین ایامی را دارند و خدای متعال را شاکر هستیم که در خدمت ملت بزرگی مثل ملت ایران هستیم. برای عزیزان خودم بهترین لحظات معنوی را از خدای متعال مسئلت دارم. استجابت دعاها، توفیق طاعت، توفیق عبودیت، تهجد، مناجات، خلوت، انس با حضرت حق و مخصوصاً بهترین تعبیرات را در شب قدر برای ملت عزیز خودمان، برای تمام عزیزانی که پای صحبت مینشینند، برای همه عزیزان مسئله دارم و النهایه عید فطر که یوم الجایزه است، آنها هم بهترین جایزه را، «فَكِدْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْك» را برای همه آرزو دارم. انشاءالله پذیرایی خدای متعال از همه عزیزان پذیرایی خاص باشد. در دعاها هست: «الله اجعلنی من خاصتک الخاصین لدیک» من را از خواص خودت قرار بدهد. این بهترین راه در ماه رمضان است.
ملایی: انشاءالله که همه این دعاهایی که میفرمایید در حق ما مستجاب باشد و حلول این ماه را خیلی هم تبریک میگویم چون اولین دیدار ما با شما در ماه رمضان امسال هست. انشاءالله که پربرکت باشد و حضور شما عرض کنم که یک جملهای فرمودید. فرمودید که النهایه در جشن و عید بزرگ سعید فطر انشاءالله ما آن پاداشهای خوب را بگیریم. من به نظرم باید از همین یکی دو روز پیش که ماه شروع شده است ما به فکر آنجا میبودیم و از حالا به بعد فرصت را غنیمت بدانیم برای اینکه این ماه را بهتر درک کنیم. به ما یاد بدهید.
حجت الاسلام عاملی: گریز خوبی از حضرتعالی بود. صحبت اصلی من هم همین است. این اوصاف استثنایی که در ماه رمضان در شأن ماه رمضان وارد شده است، چرا ما آثار آن را در روح خودمان و در زندگی خودمان نمیبینیم؟ این یک سؤالی است که بهترین سوژه است که جواب آن مطرح شود. میدانید که هم عنایت خدای متعال، احترام خدای متعال برای انسان، برای بندهاش در ماه رمضان استثنایی است و هم حسنات آنجا هست. وقتی که به ما میگویند یک آیه در ماه رمضان یک ختم قرآن است، یعنی اثر یک آیه عبارت از اثر یک قرآن است. یک قرآن بخوانی در راه شما چه اثری دارد. یعنی آنقدر تطهیر آن بالا است که خدای متعال خودش دم افطار تعجب میکند. تعجب درباره خدا معنا دارد چون تعجب از صفای صَبَر درست میشود. خدا که آل مصدق والخفیات است. ولی میخواهد بگوید که اگر کسی میخواهد تعجب کند اینجا جای آن است که تعجب کند. وقتی که افطار میشود خدای متعال میگوید: ما عطی و روحک و ریحک. چقدر روح تو پاکیزه شده است، چقدر جان تو تمیز شده است. یعنی چقدر قابلیت پیدا کرده است برای اینکه آماده نزول رحمت الهی شود. اگر اینطوری است، ما باید یک آثار خاصی با خودمان داشته باشیم. توشه خوبی برای خودمان از این ماه بگیریم. اینکه میگوید روزه گرفتن قدرت دارد آتش جهنم را خاموش کند پس میتواند بسیاری از آتشهای زندگی ما را هم خاموش کند. پس چطور شده است که گاهی نارفتاریها رفتاری، ضربات خیلی ناجوری به حیات اجتماعی انسانها میزند. در این خصوص ما میخواهیم بحث کنیم که جایی است که لحظاتی است که موانع استجابت دعا برطرف شده است چون خدا میخواهد که ما را دعوت کرده است، انت دعتنی الیک، خودت دعوت کردی یعنی ضیافت است. یک وقتی ما مفصل بحث داشتیم که کل زندگی ضیافت است. ما را سر ضیافت آورده است، به انگیزه ضیافت آورده است. و ضیافتی در شأن خود خدا. آن وقت صحبت سر این است که کسی بخواهد یک مهمانی را دعوت کند باید موانع را هم برطرف کند. یعنی نیاید با مشکل برخورد شود. این کار را هم کرده است، تمام شیاطین مغلول هستند. به غل و زنجیر کشیده شده هستند. یعنی موانع را هم برطرف کرده است. یعنی شأن مهمان را رعایت کرده است که دعیت فیه الا ضیافت الله و جعلت اهل کرامت الله. تکریم خدا، تکریم انسانها نیست. آن وقت خدای متعال یک کار بزرگی هم کرده است که فرموده است که پیغمبر ما هر حرفی بزند از طرف خدا است. این خیلی عجیب است. فرموده است ماه مبارک رمضان را که به زبان میآورید خالی به زبان نیاورید. اگر خالی گفتید بروید کفاره بدهید. نگوید رمضان آمد، رمضان رفت. با احترام بگویید ماه مبارک رمضان. چرا؟ دلیل آن عجیب است. دلیل آن این است که فرموده است که رمضان نام خدا است. یعنی خدا وقتی خواسته برای این ضیافت نامگذاری کند، نام خودش را آورده است تا نشان بدهد که عنایاتی که در این ماه هست مظهر لاحدی خدا است و لذا دستور دادهاند که حال شما در آن روزهایی که روزه میگیرید با روزهای دیگر فرق داشته باشد. «لَا يَكُونَنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ يَوْمُ صَوْمِكُمْ كَيَوْمِ فِطْرِكُم» روزی که شما روزه گرفتی مثل روزهای دیگر نباشد.
ملایی: گیر کار همین است؟
حجت الاسلام عاملی: نه، گیر کار را مفصل بحث میکنم. اینها را مقدهم میگوییم که وقتی میگویند که چنین شأنی دارد، پس اثر آن کجا است. این خیلی بحث مهمی است. و حرمت ماه رمضان یک چیز چیزی است که به خاطر روزه نیست. میگوید: ماه رمضان را چون درک کردی روزه بگیر نه اینکه روزه گرفتی شد ماه رمضان. شأن آن خیلی بالا است. تمام شأن ماه رمضان از نزول قرآن است. آنی که با قرآن زندگی میکند، گفت یک حقیقت قرآن تمام وجود او را گرفته است. با قرآن مغازله میکند، آن وقت، وقتی که خدا صحبت میکند انگار از خود خدا میشنود به نقطهای رسیده است. هر روز برای او ماه رمضان است. اصلاً در این سه ماه گفتاند که مراقب باشید که حال شما فرق کند با روزهای دیگر.
ملایی: رجب، شعبان، رمضان.
حجت الاسلام عاملی: سؤال من این است که چطور شده است که این آثاری را که ماه رمضان دارد، پس چرا ما با خاک بازی میکنیم؟ چطور شده است که این ماه را درک میکنیم اما با اسباببازی اما اسباببازیهای بزرگ عمر خود را به پایان میرسانیم؟ شأن خدا خیلی بالاتر از این است که برای اینها ما را خلق کند و در شأن خودش قرار است که از ما پذیرایی کند. ای طائر سپهر مکان عرش آشیان/ تا چند زیر پای کسی هم ماندهای نهان/ در آستان قدس تو را آشیانهایست/ تا کی زخاک چنگ زنی همچو ماکیان. این نشان میدهد که ما باید یک تجدیدنظری بکنیم و خصوصیات این ماه باید برای عزیزان ما تبیین شود، یک خصوصیت را دارد وقتی ماه رمضان تمام میشود چه آثاری، چه برکاتی. آن یکی پرسید از اشتر که هی/ از کجا میآیی ای اقبال پی/ گفت از حمام گرم کوی تو/ گفت خوب پیداست از زانوهای تو. ماه رمضان تمام شده است تو داری غیبت میکنی؟ حرف شخصی میزنی؟ روی اِرز مردم میروی؟ مرحوم علامه طباطبایی میفرماید که آثار ماه رمضان طوری است که امکان اینکه خدا دفعتاً آثار خود را بدهد نیست. یعنی در طول سال تدریجاً خدای متعال در زندگی انسان تأثیر میکند. معنای این، این است که برای کارش استثنایی است. آن وقت ما سؤال میکنیم که آیا ما آن ذائقه پذیرایی از این آیه عنایت را پیدا کردیم یا نکردیم. علت آن یک چیز است، من هم آن را میخواهم وارد شوم. علت آن این است که آداب را رعایت نکردیم. ماه رجب آداب دارد، ماه شعبان آداب دارد، ماه رمضان آداب دارد، عبودیت آداب دارد. میگوید آداب رمز بازدهی عمل است. هر عملی آدابی دارد، در آن عمل اگر آداب را رعایت کنیم بازدهی دارد. مرحوم شهید احسانی یک کتابی نوشته است: «منیة المرید فی آداب المفید و المستفید». چرا این را نوشته است؟ میگوید علت اینکه این را نوشتم این است که دیدم طلبهها درس میخوانند به جای نمیرسند یا اگر به جایی رسیدند اینهمه عمر لازم نبود صبر کنند. چرا اینطوری شد؟ یک تعبیری دارد. «لأنهم اخطعوا طریقه» چون در طریق تحصیل علم اینها خطا کردند.
ملایی: یعنی تحصیل علم کردهاند اما مسیر را دارند میرود درست نرفتهاند. همان آداب.
حجت الاسلام عاملی: برای همین به ما توصیه کردهاند که هوای اینها را داشته باشیم که آداب رعایت شود و بزرگانی که حقیقت این لحظات را درک کردهاند، حالات آنها استثنایی بوده است. یعنی سالک سبیل حق باید توجه کند که کنار سفره مخصوص است، کنار عنایت مخصوص است، کنار یک سفرهای است که هر لحظه ممکن است یک لحظه تو غافل ز بر شاه نباشی/ شاید نظری کرد تو آگاه نباشی. یعنی هر لحظهاش، لحظه استجابت دعا است. آن وقت بزرگان ما من یک جملهای را از استاد خودم خدمت شما عرض میکنم. آقای پهلوانی خیلی تأکید داشتند که سالک سبیل حق باید در این ایام لحظاتش فرق بکند. آقا رسول الله هم اینطوری بود. آقا رسول الله دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع میکرد. همش در مسجد حضرت مشغول میشد، تعبیر آن خاص بود، حالت آن خاص بود. یک جملهای را آقای پهلوانی از مرحوم آقای طباطبایی نقل میکند آن را من خدمت شما عرض کنم وارد بحث شوم. میفرمود که مرحوم آقای قاضی بیداری و احیای شبهای ماه رمضان را بعد از ثلث اول شب میدانستند چون آن لحظات قبل، وقت سحر است وقت المبارک. فضا خیلی تلطیف شده است. میفرمودند چون ثلث آخر شب اهل فسق خوابیدهاند. ماه رمضان بعد از ثلث اول شب میدانستند. لذا اول شب را تا سه ساعت گذشته از شب میخوابیدند و پس از آن رفقا خدمت او میرسیدند. علامه میگوید. سخنانی میفرمود. به خاطر این تکه میخوانم. تا فرا رسیدن شب روزه ماه رمضان. خیلی جالب است. پس از آن «لا یری» بودند. لا یری یعنی دیگر پیدایش نبود. دیگر او را نمیدیدی. مدرسه میرفتی نبود، مسجد میرفتی نبود. میفرماید نه دست، نه مدرسه، نه خانه، هیچجا دیده نمیشد و اصلاً معلوم نبود که تا آخر ماه کجا هستند. از شب نوزدهم ماه مبارک. یعنی آنها میدانستند که چه سری دارد، چه اصراری دارد، چه اوضاعی دارد آن دهه آخر ماه رمضان. یک تکه بگویم، آن هم این است که پذیرایی بعضیها در ماه مبارک رمضان ویژه است. آنها کیها هستند؟ آنها که هر لحظهشان در طول سال شعبان است و رمضان المبارک است و رجب. یعنی آن توجهیای که در این سه ماه شخص سالک دارد، آنها در هر لحظه دارند. اتصال روح مؤمن به خدا، بیشتر از اتصال شعاع شمس به شمس است. کسی که چنین اتصالی دارد، مگر میشود جدا شود؟ پیامبر ما فرمود: چشم من میخوابد اما قلب من نخوابیده است. در جمال مستغرق میشود، در جلال مستغرق میشود. این همیشه در شب قدر است. اصلاً اتصال جدا شود امکان ندارد. یعنی چیزی جای دیگر نیست که جدا شود. در قلمروی حس آخرش بنبست است نرو. آخر قلمروی حس این است که تمام اعضا تعطیل شد. چنان مکن که اگر راه حس رو بندند/ تو خویشتن همه یکباره کور و کر یابی. حالا بحث اصلی که میخواهیم وارد شویم، مسئله آداب را وارد شویم. من دو آداب را برای عزیزانم شروع میکنم که توضیح مفصلی دارد. یعنی مسئله ساده نیست. یکی از آداب مسئله استغفار هست تا به حدی که ملکه شود. استغفار یعنی چه؟ استغفار هفت آداب دارد. این هفت آداب را رعایت کن، استغفار بکن، نتیجه آن را ببین. دومین ادب آن هم عبارت از مراقبه است تا مراقبه به درجه ملکه برسد. میدانید که ملکه حالتی است که با بروز حوادث، با تغییر شرایط، اگر چیزی از بین نرود، به این ملکه میگویند. مثلاً اگر شما میبینی کسی خیلی خوشاخلاق است اما یک وقتی آمد دید بچه تمام کتاب خود را داخل چاه ریخته است. میگویند صاحب جواهر اصول داشته است، بچه داخل چاه انداخته است. جواهر او فقه است. آن وقت تمام زحمت هدر شد. آنجا از کوره در میرود یا …؟ بزرگترین خطیب قم حاج باقر انصاری بوده است. یک مرد سادهای آمده گفته حاج آقا عصبانی شدم از کوره در رفتم. چکار کنم؟ گفت که چرا داخل کوره رفتی تا در بروی. یعنی خودت باید آن حالت تنبه، انابه خودش را نشان بدهد. وقتی که آمد اوضاع به هم ریخت اما باز حسن خلق را داشت، به آن میگویند که ملکه دارد و الّا ما نمیتوانیم بگوییم که اینها را هم ملکه داریم. و در علم اخلاق گفتهاند آنی که ارزش دارد ملکه است. اگر دیدید که یک کسی به درجه ملکه نرسیده است، ارزش آن فقط در این است که میشود برای ملکه سبب شود. حالا وارد بحث آن نمیشویم.
ملایی: پس انقدر استغفار کنیم که ملکه شود.
حجت الاسلام عاملی: بله. با آن شرایطی که دارد. یعنی حیف است که استغفار فقط در ماه رمضان باشد. اگر فقط در ماه رمضان باشد به جایی نمیرسد یا مراقبه. اینکه خدا در قرآن گفته است روزه بگیرید، «لعلکم تتقون» این لعلکم تتقون فقط برای یک ماه نیست. حیف است برای یک ماه این آیه نازل شود. حیف است که برای ده روز سر مبارک امام حسن بریده شود. امام حسن برای ده روز نیست. اینجا است که آقای پهلوانی میگفت که علامه طباطبایی گفته است مراقبه فرار است. ایشان گفت وقتی که فرار است شما هم کرار باشید. یعنی تا رفته رفته بشود ملکه. یعنی هر چیزی را که وارد شدی ملکه شده است. اول سؤالی برای خدا آماده کند، بعد تصمیم بگیرد. حضرت آقای پهلوانی یک عمری تمرین میدادند که طرف کارها را انجام بدهد به قصد ثواب اخروی. وقتی ملکه میشد وارد مرحله دوم میشد. میگفت حالا یک عمری این را باید انجام بدهی به قصد و رضوان من الله اکبر نه اینکه بر اساس ثواب اخروی. تا همینطوری مرحله به مرحله سالک صغیر حق را جلو میبرد. حرف من این است که آقای پهلوانی میگوید هر وقت از علامه طباطبایی سؤال میشد که آقا وقتی ما در اصلاح خودمان کار میکنیم، در خصوص عمل، اخلاص کار میکنیم، چرا نتیجه نمیگیریم؟ هر وقت این سؤال را میکردند یک جواب داشت که عمده نداشتن مراقبت صحیح است. بنابراین دو مطلب باید جا بیفتد. یکی مسئله استغفار است و یک مسئله مراقبت است. حالا ما در استغفار بحث را شروع میکنیم. اولاً حقیقت استغفار چیزی است که مقدمه ورود به بارگاه است. من نمیگویم. خدا میگوید. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْه» چه آیه قشنگی است. و یک روایت عجیبی است برای کسانی که اهل گناه هستند، از خودشان مأیوس هستند، وقتی میخواهند در ماه رمضان نجوا کنند، از خدای متعال حیا میکنند و خجالت میکشند. این روایت را برای آنها میخوانم که رسول خدا فرمود: «قال ابلیس لربه» ابلیس به خدا گفت: «بعزتک و جلالک» قسم به عزت و جلالت «لاابرح» یک لحظه آرام نمینشینم، «اغوی بنیآدم» اولاد آدم را اغوا میکنم، «ما دامت الارواح فیه» تا جان در بدنشان هست. خدای متعال آنقدر جالب جوابش را گفته است. خداوند متعال فرموده است: «فبعزتی و جلالک» چون با عزت و جلال خداوند است. «لا ابرح» او گفته لا ابرح، اینجا هم لا ابرح. خدا میگوید «لاابرح» یک لحظه من آرام نمینشینم. «اغفر لهم استغفرونی» من همه اینها را میبخشم مادامی که اینها در مقام استغفار باشند. معنای ساده استغفار در نزد عرفا این است که خدایا خرابیهای سیر و مسیر من را درست کن. استغفار برای همین است. خدایا استخوانم شکسته است. نمیتوانم راه بروم. کسی که استخوانش شکسته است، شما آن استخوان را درست کنید. جبران کنید. بلند شود، راه بیفتد. راه که رفت همیشه مناظر جدید در راه رفتن هست. وقتی که راه میرود، یک چیزهایی نشان میدهند که چابک شود، سریع شود. معنای ساده استغفار این است که خدایا موانع سلوک را برطرف کن تا من قابلیت عنایت تو را داشته باشم. این معنی ساده استغفار است. آداب استغفار را مشهور این است که دو کلمه گفتهاند تمام شده است ولی من هفت آداب ذکر میکنم. هر کجا نگاه کنی میگوید استغفار این است که شما عزم بر، یقین داشته باشید که دیگر گناه نکنید. دوم هم خرابیهایی که درست کردهاید درست کنید. خرابیها چه حق الله باشد چه حق الناس باشد. راست میگویند. این دو رکن است نه استغفار. اما استغفار یک آداب عجیبی دارد. اینها را که من عرض میکنم اگر رعایت شود، استغفار آن قدر شیرین میشود، آنقدر مؤثر میشود. یک تکه از آن را من وارد میشوم که عزیزان به این دقت کنند. یک آیهای بخوانم یک عالم ارزش دارد. میخواهی در سیر و سلوک خودت قوت پیدا کنی، قدرت پیدا کنی، خدا میگوید استغفار کن. آیه را نگاه کنید. «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمين» همه بحث ما در این است. چقدر عالی گفته است. یعنی وقتی که استغفار این قدرت را دارد که «يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» این فقط مربوط به مسائل مادی نیست، پول شما را اضافه میکند. از جهت روحی واهمه قدسی بالا میرود، از جهت روحی چشمت باز نمیشود. قدرت نداشتی. آقا رسول الله فرمود صف جماعت را درست کنید. من جلو را که نگاه میکنم پشت سر خود را میبینم. این چه چشمیست؟ برو بفروش این چشمی که داری/ که در دیدن ندارد استواری/ یکی چشم دگر بی حشر و بیعیب/ به دست آورد برای دین غیب. آن هم که گفته «یرسل السماء علیکم مدرارا» آن هم تعبیر شیرینی دارد. یعنی عنایات سماویک شروع به نزول میکند. «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُم». پیشاپیش من همه عزیزان خودم سال نو را تبریک عرض میکنم. انشاءالله ملت عزیز ما سال پربرکت و پرمیمنتی را داشته باشند.
فایل صوتی این برنامه
فایل ویدیویی این برنامه