شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانمها، آقایان سلام. وقت شما بخیر. تبریک میگویم ایام دهه فجر انقلاب اسلامی را، سالروز ورود امام راحل به میهن اسلامیمان را. انشاءالله بر همه شما این ایام و اعیاد مبارک باشد. خدمت حاج آقای عاملی خوشآمد عرض میکنم. سلام علیکم و رحمة الله.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. توفیقی است محضر هموطنان عزیز خود هستیم. بهترین لحظهها را از خدای متعال برای عزیزان مسئله دارم. رفع گرفتاریها، توفیق طاعت، عبودیت، تحجد، مناجات، خلوت، انس با خدای متعال را و رضوان من الله اکبر را برای عزیزان خود از خدای متعال مسئلت دارم. عرض ادب داریم، عرض خضوع داریم در برابر شهدای باعظمت انقلاب اسلامی و امام راحل و عزیزانی که خودشان را فدا کردند برای عزت و حشمت کشور، این روزها، روزهای خطیری است در تاریخ کشور ما. سال 1357 ما یک انقلابی کردیم. آرزوی من این است که مسئولین فرهنگی نسل انقلاب را بیاورند با نسل جدید، نسل جدید سؤال کند که شما چرا انقلاب کردهاید. آنها باید تبیین شود که آیا ما حاکمیت ملی داشتهایم یا نداشتهایم. آیا استقلال داشتهایم یا نداشتیم. تمامیت ارضی حفظ میشد یا نمیشد. در تولید دانش جهانی سهیم بودیم یا نبودیم. در چینش ملتها و دولتها چه جایگاهی داشتیم. اینها همه باید تبیین شود و وقتی تبیین شود، من خودم نسل انقلاب هستم. آن زمان که ما در خیابانها بودیم، آن موقع من 17 سالم بود. آن ایام، ایام بسیار حماسی بود، سرنوشتساز بود. بالاخره کشوری که 40 درصد فقط زمان صفویه دست ما ماند. دو علت باعث سقوط ایران شد. اول ما نتوانستیم پایا پای تحولات علمی دنیا حرکت کنیم بعد از نادرشاه. این فاجعه بزرگی برای کشور بود. کشوری که از این طریق امپراطوری را تشکیل داده بود. یک طرف آن دیوار چین بود. نادرشاه وقتی که رفت به هندوستان رسید، با دست خودش عمامه پادشاه هندوستان را برداشت سر خودش گذاشت چون میدانست که طور نور، دریای نور داخل این عمامه است. در مصر ما تاجگذاری کردیم، در شمال ما به بربرا رسیدیم. کشوری با این هیمنه، با این عظمت. علت اینکه سقوط کردیم دو چیز بود. تحولات علمی. برای تحولات علمی حساب باز نکردند و دوم رهبران ناصالح آمدند سر کار که ارزه اینکه این عظمت را نگه دارند نداشتند و انقلاب اسلامی واقعاً ترمز را کشید. آن وقت صحبت این است که الآن در این چهل و چند سال چه بلایی نمانده که سر ملت ما نیاورده باشند. یکی از آمریکاییها میگوید که انقلاب ایران فقط طاعون را تجربه نکرده است. ما چکار کردیم جزء اینکه میخواستیم خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم. آمریکا هم الان میگوید که تمام کشورها باید از حاکمیت ملی خداحافظی کنند. خداحافظی کنند از استقلال. وزیر خارجه اسبق آمریکا گفت دنیا مثل قطاری میماند. ما تعیین میکنیم که این قطار باید کجا برود و با بیشرمی یکی از همین وزیر خارجههایشان گفت مشروعیت دولتها از آن رأیی نیست که از صندوقها درست میشود. با سمت و سوی بینالمللی معلوم میشود که مشروعیت دارد یا نه. یعنی اگر با منافع اسرائیل همراه شد، آن نخستوزیر سابق آلمان، آن خانم، گفت هر کسی در دنیا نفس میکشد، باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد. و خانم کاندولیزا رایس گفت که امنیت اسرائیل یعنی امنیت ما. برای دنیا با حق ویژه دارد اداره میشود. با الکیل بمکیالن دارد اداره میشود. اینها خیلی خطرناک است که کرامت انسانی در دنیا اینطوری شکسته شود. ما چه گناهی کردیم این حصار را درست کردند. حصار اقتصادی، حصار تکنولوژی که بدترین حصار است و به بشریت ظلم است چون تکنولوژی بزرگترین نعمت خدا است. در هر صورت این انقلاب جایگاه ایران را خیلی خیلی تثبیت کرده است با وجود اینهمه فشارهایی که درست کردند، حصارهایی که درست کردند، از خدای متعال میخواهیم که ما را موفق کند که دین خودمان را نسبت به شهدای باعظمت خودمان ادا کنیم.
شریعتی: انشاءالله. در بهار آزادی جای شهدا خالی. انشاءالله خداوند همه آنها را رحمت کند. روح امام شاد و امیدوارم که ایران سربلند اسلامی ما همواره مثل دماوند مقاوم، پرابهت و باشکوه بماند و مردم آن انشاءالله در صحت و سلامت و آسایش و آرامش باشند انشاءالله. حاج حجت الاسلام عاملی امروز میخواهند برای ما از مراقبات ماه رجب و شعبان و انشاءالله رمضان بگویند. با دل و جان میشنویم و انشاءالله بهرهمند خواهیم شد.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. این سه ماه، لحظهها، لحظههای قدسی است. در سیر و سلوک باید قدر لحظهها را دانست. المناسبات الزمانیه هی من ام المناسبات. در سیر و سلوک بیشترین تأثیر را رعایت مناسبات زمانی انجام میدهد. خدای متعال حساب خاصی برای این سه ماه باز کرده است. ما چقدر چاکر باید باشیم که درک کردیم الآن در ماه رجب هستیم. آنهایی که در برزخ هستند حسرت یک لحظه آن را دارند. اگر خدای متعال توفیق بدهد، بعضی از انسانها درک بکنند، آنهایی که الآن دارند در برزخ زندگی میکنند. حارث الآن دارد در برزخ زندگی میکند. «هُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فهُم فيها مُنَعِّمون هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ» این را فقط امیرالمؤمنین میتواند این را بگوید که عارف مثل کسی است که الآن انگار داخل بهشت است. الآن داخل جهنم است. میبیند چه اسبابی باعث پشیمانی شده است، چه نالههایی دارند.
شریعتی: یعنی اینها از دنیا عبور کردند و رد شدند.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی مسئله یومنون بالغیب برای بعضیها غیب اصلاً معصومین اینطور هستند. امیرالمؤمنین فرمود پرده کنار برود من هیچ بر یقینم اضافه نمیشود. خدای متعال برای اینکه از دست انسان بگیرد که از خاک بلند شود، ذائقهاش فاخر شود، با خاک بازی نکند. ای طائر سپهر مکان عرش آشیان/ تا چند زیر خاک سیه مانده ای نهان/ در آستان قدس تو را آشیانه ایست/ تا کی به خاک چنگ زنی همچو ماکیان. تمام انبیاء آمدنشان برای این بود که از این چاه بیرون بیایی. که این جهان چاهی است بس تاریک و تنگ، هست بیرون عالمی بیبو و رنگ. خدای متعال یک اثر خاصی در این سه ماه گذاشته است، مدرسه درسته کرده است، بهانه درست کرده است، سفره باز کرده است و میداند که این سه ماه از اختصاصات امت ما است. امت اسلامی است. خدا به امتهای دیگر همچین خصوصتهای زمانی را نداده است. و میخوانیم «وَ هَذَا رَجَبٌ الْمُكَرَّمُ الَّذِي أَكْرَمْتَنَا بِهِ أَوَّلُ أَشْهُرِ الْحُرُمِ أَكْرَمْتَنَا بِهِ مِنْ بَيْنِ الْأُمَمِ» یعنی خیلی خدا ما را تحویل گرفته است که این عنایت را برای ما انجام داده است. خدای متعال گهگاهی زمان را به خودش نسبت میدهد. همه چیز مال خدا است اما اینکه خدا بیاید مثلاً بگوید «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی» خیلی معلوم میشود که انسان شده است. آنطوری که من اطلاع دارم خدا دو جا زمان را به خودش نسبت میدهد. یکی شب است. میگوید: اللیل لی. همه چیز برای خدا است. میخواهد بگوید که شب در تسهیل کمالات حساب دیگری دارد. هوای شب را داشته باشید. «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» آقا مشکینی این را که ترجمه میکرد میگفت یعنی ان النفس ناشئة اللیل. نفسی که ولید شب است. در شب تولد پیدا کرده است، در شب تربیت پیدا کرده است. این «أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» حرف خیلی مطابق با قلب است. «ان لکم فی النار صفاً طویلا» روز خیلی گرفتار هستید. تأثیری که شب دارد با آن خلوتی که میکند که آقای انصاری شیرازی میگفت که آب حیات در در تاریکی شب است. این یکی هست که اللیل لی و دومی هم میگوید که الشهر شهری. ماه، ما من است. به رجب که میرسد میگوید العبد عبدی. و عجیب این است که میگوید العبد. به طور مطلق. در ماه رمضان، در شعبان، در رجب. تمییز در کار نیست. در باز است. «بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِين». در را باز کردم. و لذا میگوید: العبد عبدی و الشهر شهری. بالاترین تکریم این است که خدا بگوید العبد عبدی. یم حدیث قدسی است. من رفیقی داشتم فوت کرد. ایشان میگفت من وقتی این روایت را دیدم دلم به حال خدا سوخت. خدا در حدیث قدسی فرموده است من چنان به وضع بندهام اهتمام میکنم انگار غیر از بندهام هیچ بندهای ندارم. و بنده من هم من را چنان فراموش میکند که انگار غیر از من هر چه هست. یعنی فقط من نیستم. گلایه خدا است. یک وقتی گلایه خدا را جمع کردیم بحث کردیم. حالا این سه ماه ظهور رحمت رحیمی حضرت حق است. از جمله اوصاف خدا رحمت است که همه جا را گرفته است. بعضی از اوصاف خدا همه جا را گرفته است. هر اسم اینطوری نیست.
شریعتی: وسعت کل شیء.
حجت الاسلام عاملی: «اللهم انی اسئلک باسمائک التی ملأت ارکان کلی شیء» هر کجا را نگاه کنی ظهور رحمت است. هر کجا را نگاه کنی ظهور قیومیت است. هر کجا را نگاه کنی ظهور خالقیت است. و لذا بعضیها اسم اعظم را از همینجا میگویند این اعظم است یعنی همه جا را پر کرده است. خدای متعال در این خصوص که رحمتش همه جا را گرفته است، من یک نکتهای را بخواهم عرض کنم در همچنین ماههای برکت و رحمت باید گفت. آن هم این است که خدای متعال اولاً گفته است که اساس حرکت رحمت است. میخواهم یک نکتهای را عرض کنم که خدای متعال بهانه میخواهد تا بندهاش را تر و تمیز کند، ببخشد ببرد. در خصوص اثبات این یک نکتهای را میخواهم عرض کنم. اولاً اساس خلقت رحمت است. الّا رحمة من ربک و للذلک خلقا. این خیلی مهم است که اساس خلقت بر اساس رحمت است.
شریعتی: که بر خودش هم خدای متعال آن رحمت را واجب کرده است.
حجت الاسلام عاملی: خلقت ما هم ضیافت است. به پیغمبر هم گفته است رحمة للعالمین. به قرآن هم گفته است «رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُون». کتب سماوی هم همش اسمش را گذاشته است رحمت، رحمت، رحمت. حالا خدای متعال آمده است در اینجا با این رحمتی که از یک طرف رحمت درست کرده است، از یک طرف هم آمده است به انسان دستور داده است که برای من عبادت کن، برای من نماز بخوان. در یک طرف آن رحمت خدا است. انسان که وارد نماز میشود میبیند که نه نمازش در شأن آنها است و نه خودش که جزء ضعیفترین موجودات و مخصوص به ضعف، پیچیده به عکس، «وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُورا» چنین موجودی خودش را که در نماز نگاه میکند، میبیند که من چه ارزشی دارم که خدای متعال به من اجازه داده که وارد بارگاه او بشوم. اجازه داده که من در برابر خدا صحبت کنم. چه نیازی خدای من به این نمازی دارد که الآن به این نماز خود نگاه میکنم از نمار خود خجالت میکشم. عظمت خدا را که میبیند از خودش متنفر میشود، از خودش خجالت میکشد. نمار را که میخواند میبیند در این نماز نمیتواند حق خدا را ادا بکند. در این نمازی که میخواند نمیتواند ثنای خدا را احصاء کند. نماز میخواهد اما این نمازی که میخواند در شأن خود خدا نیست این نمازی که ما میخوانیم. حضرت امام فرمود اگر معصوم بخواند دقمرگ میشود. آن وقت خدای متعال با این حال نماز را قبول میکند و آن را مورد خطاب هم قرار میدهد. اینها را که نگاه میکند، با اینکه نماز نمازی است که اصلاً این نمازهای ما ارزش بررسی ندارد. الفاظی که روح ندارد. نمازی که در محضر خدا حاضر دن است، اینها در کنارش نیست. اینها را نگاه میکند، با خودش تأمل میکند این چه سری است؟ چه معمایی است که الآن من را دعوت کرده است من در برابر او ایستادهام. با اینکه نه نماز من ارزش آنچنانی دارد در برابر عظمت خدا. خودم هم که یک ممکن الوجود هستم سیهرویی ز ممکن در دو عالم/ جدا هرگز نشد والله اعلم. این ذره در برابر لایتناها ایستاده،ذره را پذیرفته است. معلوم است که پس کار خدا روی غمزین است. اگر این عزیزان و مخاطبین از من بگیرند خیلی امیدوارکننده است. آن قدر برای انسان امیدوارکننده است که در آخرت خدا…
شریعتی: یعنی بنا بر چشمپوشی است.
حجت الاسلام عاملی: بله. و لذا رحمتش چنان در آخرت انسانها را میگیرد که شیطان گردن خود را بالا میآورد که انگار که قرار است که من هم ببخشد. او به بخشش طمع میکند. اینجا است که انسان وقتی به فرمایش امام سجاد میرسد که میگوید که خدایا «لَوْ لَا الْوَاجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِكَ لَنَزَّهْتُكَ مِنْ ذِكْرِي إِيَّاك» اگر واجب الطاعه نبودی من نماز نمیخواندم. وقتی که وارد نماز میشود، غرق در حیرت میشود. غرق در تعجب میشود که «أين التراب و ربّ الأرباب» این مطلب زمانی مخاطب عزیز به کنح آن میرسد که یک تأملی در عظمت حضرت حق بکند.
شریعتی: یعنی در مقابل تو من کی هستم که نمازم به چشم بیاید.
حجت الاسلام عاملی: «سبحان الذی استوی علی العرش فصار غیبا فی ذاته» این کائنات به این بزرگی یک غیبی در ذات خدا است.
شریعتی: الله اکبر.
حجت الاسلام عاملی: دیگر ما چه ادبی باید داشته باشیم؟ چقدر باید مجذوب شویم؟ چقدر باید مجذوب شویم؟ چقدر باید شعلههای آتش بالا برود؟ من گاهی میگویم خدای متعال که خودش را اینطوری نشان داده است، حتماً حساب کرده است که آتشی میزند با این جمال به وجود بنده خودش. پس فکر این آتش را هم کرده بود. عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد. آقا امام سجاد میگوید که اگر واجب الطعه نبودی، من برای تو نماز نمیخواندم. معنی آن چیست؟ معنی آن این است که خدایا در برابر تو من شیء نیستم. «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا» دوباره برگشت به همانجا. در عالم زر، عالم زر را چرا میگویند؟ چون انسانها خودشان را مثل ذره دیدند. حالا مأمور هستیم که اینجا هم به جایی برسیم که خودمان را ذره ببینیم. امام سجاد به خدا عرض میکند «أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّين» دید نشد. «وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ» دید نشد. «بل الذره» دید نشد، فرمود: «أَوْ دُونَهَا». دون ذره. میدانید چقدر مقدمات لازم میآید که تا انسان برسد به نقطهای که خودش را در برابر خدای متعال دون ذره ببینید. و وقتی دون ذره دید میدانی چه ادبیاتی خدا نصیب او میکند؟ حالا بحث ما در این است که خدای متعال این سه ماه را گذاشته که ما قابلیت پیدا بکنیم، لیاقت پیدا کنیم. این کائنات طوری است که خدای متعال دنبال لیاقت است. «وَ يُؤْتِ كُلَّ ذي فَضْلٍ فَضْلَه» این اصل است. آیه قرآن است. یعنی هر ذی فضل را محال است که خدا سهمش را پرداخت نکند. یعنی شما باید به آن نقطه برسید که بشود «يُؤْتِ كُلَّ ذي فَضْلٍ فَضْلَه». «فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها» یعنی هر درهای به اندازه خودش آب میگیرد. به هیچکس در این راه نه نمیگویند. میگویند ظرفت را بیاور. میزان عبارت از نماز است. در محاذات حضرت حق هر چقدر قرار گرفته است، هر چقدر که نماز او نماز است، سهم میبرد. «الصَّلَاةُ مِيزَانٌ فَمَنْ وَفَّى اسْتَوْفَى» هر چقدر نماز آوردی سهم داری. اگر نماز نداری، سهم هم نداری چون در آن محاذات ساخته میشوی. نماز یعنی در محاذات حضرت حق قرار گرفتن. در این سه ماه خدا ما را به یک سفر میبرد. سفر معنوی. یعنی در این سفر شما که الآن که سفر میروید، در سفر رفتن جای شما عوض می شود. شما الآن مشهد رفتید اما در این سفر جای شما که عوض میشود، دیگر برنمیگردید. این طی منازل است. منزل به منزل حالات انسان که عوض میشود، خدای متعال یک برنامههایی ریخته است که رفته رفته حالات ما عوض میشود. نگاه ما عوض میشود، احساس ما عوض میشود، عواطف ما عوض میشود. برنامههایی داخل این سه ماه گذاشته است، روزه را گذاشته است، صدقه را گذاشته است، دعا را گذاشته است، استغفار را گذاشته است، صلوات را گذاشته است، نجوا را گذاشته است، مناجات را گذاشته است. اینها همه برای این است که این نفس ناطقه انسانی اعتلا پیدا بکند. این «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» کم کلمهای نیست. یعنی اسراری در اینجا خوابیده است. آقای بهجت میفرمود که شیخ محمد حسین اصفهانی غیر از کمپانی که شیخ محمد حسین مفسر میگویند، وقتی در تخت فولاد اصفهان بساط درست کرده بوده است کیمیا را پیدا کند و نمیتوانست و شبها دست خالی برمیگشت، شب میرسد بالای پل، آنجا میبیند یک پیرمرد نشسته است. میگوید شیخ محمد حسین کیمیا در وجود توست. این رودخانه را نگاه کن. میبیند طلای مذاب است. عارف از اینها فرار میکند چون ژست ربوبیت گرفتن است. اما گاهی بعضی اینجور چیزها را نشان دادهاند. یعنی نفس ناطقه انسانی، این تصرفاتش خیلی خیلی بالا است. میتواند در کائنات تصرف کند بدون ابزار. بیل و کلنگ ندارد ولی داخل نیل تونل درست میکند.
شریعتی: اینها را نمیخواهد چون آنقدر محور جمال او است.
حجت الاسلام عاملی: بله، احسنت. خدا به روح میگوید که چطور دنیا را ترک کردی؟ میگوید خدایا من دنیا را ندیدم. از آن روزی که من را خلق کردی من فقط دارم تو را نگاه میکنم. من غیر از تو چیزی ندیدم. «لا نور الا نورک، لا صوت الا صوتک» حالا خدای متعال خودش آمده برای اینکه مساعدت بکند مثلاً شب اول ماه مبارک رمضان یک نگاه خاصی دارد برای کسانی که روزه میگیرند. هر شب یک عنایتی دارد آن حالت مقدمات درست شود تا عوالم انسان عوض شود، لذت انسان عوض شود، جلوهها عوض شود. لذتش، لذت مناسب شأن خود خدا شود. لذت مقطعی. لذات عضوی که اینطوری نیست. گاهی خدای متعال میآید برای یک آیه ثواب یک قرآن را میدهد. شما اگر یک قرآن بخوانید چه اثر روحی در روح شما دارد؟ آن یک آیه آن اثر را دارد. ای کاش این را من بتوانم برسانم. بعضیها خیال میکنند که وقتی میگویند در ماه رمضان یک آیه ثواب یک قرآن را دارد یعنی خدای متعال در آخرت میآید ثواب قرآن را به او میدهد که یک قرآن ختم کردی. نه، از همینجا شروع میشود. آن اثر روحی که خواندن کل قرآن دارد، آن الآن حاصل میشود برای شخصی که قرآن را خوانده است. ببین چه سفرهای. «لیلة القدر خیر من الف شهر» یعنی اثری که عبادت الف شهر در نفس انسانی درست میکند، آن شب درست میکند. اگر انسان مقدمات آن را درست بکند. یعنی یک سفره خاصی را خدای متعال درست کرده است. دعاهای آن را هم نگاه کنید، در دعاها هم اصلاً صحیت غضب نیست، صحبت عذاب نیست بلکه از رحمت خود طوری صحبت کرده است که گاهی سؤالبرانگیز شده است. «وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَر» میدانید که احساس امنیت. عند کل شر جزء گناهان کبیره است. همه آستین بالا زدهاند که این را چطور درست بکنند. «وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَر» یعنی بعد از اینکه توبه بکند «وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَر». این خیلی پیام دارد که خدای متعال در این سه ماه، غمز عین دارد یعنی فرصتی درست کرده است. این فرصت برای انسانها نباید از دست برود. در غرض از این سفر معنوی که شروع میکنیم، این است که روح انسانی جا به جا شود. طبیعت سفر هم همین است.
شریعتی: از یک جایی به یک جای دیگر. حرکت.
حجت الاسلام عاملی: بله، حرکت بکند. من آن را برای شما میخواهم توضیح بدهم. شما در این سفر حرکت میکنید به یک جایی رسیدید میبینید که یک واهمه قدسی در شما درست شده است که قبلاً اینطور نبود. از این منزل دیگر برنمیگردید. به مشهد بروید برمیگردید. آقای دولابی میگفت این مداح ما را به کربلا برد. کسی به کربلا رفت نگفت دیگر برنمیگردد. آقای یزدانزاده هم میگفت میخواهم بروم مکه من را دعا کنید. گفتم انشاءالله بروی برنگردی. یعنی حال و هوای حج، یعنی قصد. حج یعنی قصد. خدا را که قصد کردی، اینهمه راه رفتی تا به خانه خدا برسی، خیلی معنا دارد.
شریعتی: روحت مقیم آنجا میشود.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یعنی نورانیت حج همیشه با تو باشد. بدخرجی، ولخرجی نکنی. در اینجا ما را دعوت کردهاند که ما حرکت کنیم. سیروا. پیغمبر ما فرمود: «سیروا فقد سبق المفردون». سیروا حرکت کنید. «فقد سبق المفردون» آنهایی که مورد عنایت هستند حرکت کردند. «افرده بالذکر» یعنی مخصوص به ذکرش کرد. «سیروا فقد سبق المفردون». که عرفا آمدند صد منزل تو را درست کردند که ما این منازل را، منازل السائرین حاج عبدالله انصاری. باید طی کنیم. تغییر منزل چطوری درست میشود؟ وقتی شما ببینید که عطش شما بیشتر شده است. وقتی ببینید که بیقراری شما بیشتر شده است. وقتی ببینید که دنیا دیگر برای شما تنگ شده است. نه دنیا صلاحیت دنیا را دارد و شما صلاحیت دنیا را دارید. «لَا تَصْلُحُونَ لَهَا وَ لَا تَصْلُحُ لَكُم» یعنی ای بس خدا با دنیا با شما پذیرایی کند. شأن پذیرایی خدا خیلی بالاتر از این است که با لذتهای مادی از شما پذیرایی کند. رفته رفته میبیند علاقه به عزلت بیشتر شده است، علاقه به تفکر ببشتر شده است. میبیند همه منزل است. میبیند اشک چشم او بیشتر شده است. میبیند با حرص و ولع میگوید که خدایا «اعنی بالبکاء علی نفسی» مردم همه دنبال طلبخانه خویشند/ من مستیخوان دل بیگانه خویشتم. این گریه، گریه مصیبت نیست. گریه مصیبت آدم را پیر میکند. این گریه حب است. «وَ حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْكَ» امام سجاد میگوید خدایا من برای درگاهت شفیع آوردم. اما شفیع من حب من به تو است. حب، «حُبُّ اللَّهِ نَارٌ لَا تَمُرُّ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا احْتَرَقت» حب خدا به جایی گذر نمیکند مگر اینکه میسوزاند. یعنی میگوید خدایا من دیگر سوختهام. دیگر من را در جهنم نسوزان. شفیع همین را میگوید. شفیع میآید میگوید خدایا این را در جهنم نسوزان. ببین چه شفیعی آورده است. حبت را آوردم که من را سوزانده است. من سوخته تو بودم تا بودم/ در آتش دوزخم چه میسوزانی؟ من سوخته تو بودم تا بودم. که از حضرت سوال کرد که چرا شهید عذاب قبر ندارد؟ فرمود: «کفی بالبراق فوق رأسی فطرة» برق شمشیر بالای سر او دیگر بس است. چون آنی را که باید بچشد چشیده است. آن وقت در چنین جاهایی… برای هر چیزی اجری تعیین کردهاند، برای اشک چشم تعیین نکردهاند. جالب است.
شریعتی: همین اشکی که ما میریزیم؟ همین اشکلی که او خوف یا از حب خدا است؟
حجت الاسلام عاملی: یک وقت از خشیت است، یک وقت از خوف است، یک وقت از بیقراری است، یک وقت از حب است، یک وقت از عشق است، یک وقت از رؤیت جمال است، یک وقت میگوید که خدایا من چنان مجذوب شدم که امکان اینکه لحظهای از تو جدا شوم ندارم. آن مقاماتی هم که میخواهم ندارد. یعنی دلی میخواهم تمام آتش باشد، چشمی میخواهم تمام اشک باشد. اینها را ندارم.
شریعتی: یک جایی هم میرسد دیگر کم میآوری اشک میریزی. دیگر کاری از دستت بر نمیآید.
حجت الاسلام عاملی: بله دیگر. گاهی به جایی میرسد که انسان میگوید خدایا من دو تا چشم میخواهم عین ابر بهاری. یک سال پیغمبر گریه کرد وقتی که خبر مرگش را شنید. دعای پیغمبر بود که خدای دو تا چشم به من بده مثل ابر بهاری اشک فقط بریزید. من از شما سؤال میکنم ملائکه که از خدا میترسند گناه دارند؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام عاملی: پس چرا میترسند؟ این ترس، ترس گناه نیست. این اشک، اشک گناه نیست. خوف ملائکه علامه طباطبایی میگوید از گناه نیست چون معصوم است. از هیبت خدا. و مؤمن هم از خدای قیامت میترسد. «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيرا» نمیگوید نخاف قیامت. «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيرا» از خدای قیامت ما میترسیم. خدا هم ترسناک نیست. یعنی نفس اینکه در محضر خدا حضور میخواهد پیدا کند، یک سال پیغمبر ما تمام گریه کرد. خانمهای پیغمبر متوجه نمیشدند چرا گریه میکند. میگفتند که چرا گریه میکنی؟ خدا که همه چیزت را بخشیده است. گریه پیغمبر چیز دیگری بود. مرحوم شاهآبادی میگوید نفسٍ، حضور در محضر خدا بعد از مرگ که اولین کار صورت میگیرد، سهمگین است. مواجهه اول در محضر خدا. در برابر لایتناهی قرار میگیرد. در برابر ذاتی که تمام عالم یک ذرهای از ظهور عظمت او است. یعنی هر چقدر فکر کنی میبینی که باید فقط بگویی «ربی زدنی فیک تحیراً» خدایا تحیر من را بیشتر کن. این روایتش خیلی جالب است. «ما من شیء الا و له اجر» مزد دارد. دست فقیر را گرفتهای مزد داد. نماز خواندهای مزد دارد. «إِلَّا الدَّمْعَةُ» غیر از اشک چشم. «فَإِنَّ اللَّهَ يُكَفِّرُ بِهَا بُحُورَ الْخَطَايَا» دریای خطاها را، همه را تمییزش کرد، همه را از نامه عمل پاک کرد. «وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَحَرَّمَ اللَّهُ تِلْكَ الْأُمَّةَ عَلَى النَّارِ» این عجیب است. حساب کن یک شهری 70 هزار جمعیت دارد، نصف شب یک کسی در داخل این شهر از خوف خدا گریه کرد. خدا آن قدر مشتری این اشک چشم است. میگوید به خاطر آن قطره اشک چشم تو، جهنم را بر کل هفتاد هزار نفر حرام کردم. «حرم الله» یعنی حاجت که از خدا میخواهیم دقت کنیم چه حاجتی از خدا بخواهیم.
شریعتی: اشک چشم ما را زیاد کن.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. دعای آن هم همین است: «الهی أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِي فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِي» که دنبال آن را بخوانید. دعای ماه رمضان است. خدا هم میگوید جابهجا کنید، جابهجا شوید. از این مزرعه به آن مزرعه دیگر برو. خدا میگوید در قرآن. میگوید: «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَق» جابهجا شوید. تو باید الآن برسی به نقطهای که قلب تو از خشوع خدا بلرزد. خشیت خدا. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الْإِيمَانِ قَبْلَ خُشُوعٍ الذُّلِّ فِي النَّار» آتش جهنم خوب خاشعی میکند انسانهای گنهکار را. خدایا من نمیخواهم با آتش جهنم خاشع شوم. میخواهم با جمال تو خاشع شود. میگوید خدا میگوید آیا وقت آن نرسیده است؟ یعنی انقدر فرصت گذشت، روزها گذشت، هفتهها گذشت، ماهها گذشت، سالها گذشت، یک اشک چشمی نداشتی که «الهی اشکو الیک عین عن البکاء من خوفک الجامده و الی ما تسرها طامحه» آن مراجعات شاکیین را حتماً بخوانید. از چه چیزهایی شکایت کرده است؟ از قلبش شکایت کرده است. این چه قلبی است که من دارم. این چه چشمی است که دارم. «اشکو الیک عین عن البکاء من خوفک الجامده و الی ما تسرها طامحه» گناهی که خیلی برای او دلخوشی دارد، دلچسب است، خیلی خوشحال است که سراغ آن برود. آن وقت پیغمبر ما هم دستور جابهجایی داده است. فرموده است سیروا، حرکت کنید. جابهجا شوید. درجا نزنید. «فقد سبق المفردون». فرموده است: «مغبون من استوی یوماً» درجا بزنی مغبون شدهای. عمل هفتاد پیغمبر را اگر کسی بیاورد روز قیامت، میگوید کم آوردم. یوم التقابل، یوم التغابن. تغابن باب تفاعل است. یعنی هم نیکوکار و هم بدکار. همه میگویند باختیم. آن وقت پیغمبر ما یک منزل اشاره کرده است. صبح که میشود میگفت: هل من مبشرات؟ یعنی به الرؤیا؟ کسی هست که خواب خوب دیده است؟ چون آن مکاشفات و عوالم با خواب شروع میشود. اول خوابش خوب میشود. رفته رفته درست میشود. این هل من مبشرات به معنای تبدل منزل است. آیا هنوز منزل عوض نشده است که خواب شما عوض شود خوابهای خوب ببینید. در خواب وقتی معصوم را دیدی، حضرت فرمود هر کس ما را دیده است ما را دیده است. «فان الشیطان لیتمثل به» مثل ما نمیشود تمثل پیدا کند. حالا بعضیها رفته رفته میبنیند که 180 درجه فرق کرد. اول از حرف شخصی میترسید، الآن دیگر نمیترسد حرف شخصی میزد. الآن انقدر میترسد. ترسناکترین موجود دنیا. هر چه باشد بیشتر از آن از حرف شخصی بزن. این را عزیزانم از من یادگار داشته باشند. والله العظیم حقیقت همین است. مخوفترین صحنه دنیا هر چه هست از آن میترسی، بیشتر از آن از حرف شخصی بترس. به پیغمبر ما گفتند که کسی با زبان میرود جهنم؟ فرمود: مگر با غیر زبان هم کسی به جهنم میرود؟ الآن در ایام انتخابات است. میدانید چقدر حسنات جابهجا میشود؟ الا ماشاءالله جابهجا میشود. حجش رفت، احیای شب قدرش رفت. چقدر صدقه داده رفت. مدرسه درست کرده است رفت.
شریعتی: با تهمت و افتراء و دروغ.
حجت الاسلام عاملی: بله. مرحوم کمپانی میگوید که من، یک وقتی که اول خیلی پولدار بوده است، به نجف رفتم، تسبیحی داشتم که با آن میشد منزل خرید. پاره شد. دانهها به زمین ریخت. خم نشدم. گفتم خم شوم؟ رهایش کردم. من خم بشوم؟ یکی از شاگردانش میگوید پیرمرد بود که دیدم که سیبزمینی و پیاز خریده، به عبایش بسته، باز شده است، میخندد. رفتم کمک او کردم و آنها را جمع کردم. گفتم حاج آقا چرا میخندی؟ گفت برای این میخندم که امام صادق چقدر من را عوض کرد. جابهجا شدم. آن زمان به آن اعتنا نکردم الآن برای … آنقدر تواضع پیدا کرده است، آنقدر منیت او شکسته است که الآن برای این… آن وقت تغییر ذایقه انسان با تغییر منیت است. به حساب منزل که عوض شد، ذائقه او عوض میشود. در طفولیت با اسباب بازی مشغول است اما الآن 70 سالش است باز هم دنبال اسباببازی میرود. فقط شکل اسباب بازی عوض شده است. بلوغ پیدا نکرده است. وای. وای. وای. گاهی اسباب بازی مثل یک خانهای داشته باشم، ماشین خود را عوض کنم. فکر این است که مثلاً خانه را عوض کنم، ویلایم را عوض کنم. یک جمله بگویم بس. نمیتواند بگوید که «الامر اسرع من ذلک» در دنیا دو نفر توانستهاند بگویند «الامر اسرع من ذلک». ای کاش ما بتوانیم این را لبیک بگوییم. یعنی میخواهی خانه ریاحی درست کنی؟ فرصت نیست. تکان بخوری تمام شد. پیغمبر ما آمد دید که ام سلمه بیشتر از حدی که در شأن او بود به خانهاش رسیدگی کرده است. گفت ام سلمه «الامر اسرع من ذلک» دنیا آنقدر سریع تمام شد. فرصت این کار نیست، تو این کار را کردی. امیرالمؤمنین چند بار گفته است «الامر اسرع من ذلک». لباس خرید برای خادمش بهترین را برداشت، برای خودش آن دیگری را برداشت. آن فروشنده گفت اجازه بده من برای آن آستین درست کنم. گفت: «الامر اسرع من ذلک». ای خدا چه فکری داشته است. کجا را میدیده است. همین را اگر ما بخواهیم عمل کنیم آنقدر آرامش میآید. الآن یک نیازهای فراتر از حد معمول در سبد نیازهای ما فرهنگ غربی گذاشته است. این عرصه را برای ما خیلی تنگ نکرده است. «الامر اسرع من ذلک» یک معرفت بسیار عمیقی میخواهد، یک چشم تیزبینی میخواهد که انگار که امیرالمؤمنین میفرماید چیزی که قرار است بیاید آمده است. انگار تمام شده است. حضرت فرمود روزها چقدر سریع میگذرد در هفته، هفتهها چقدر سریع میگذرد در ماه، ماهها چقدر سریع میگذرد در سال، سالها چقدر سریع میگذرد در عمر. این نگاه را داشته باشد خیانت نمیکند، رشوه نمیگیرد، از حرام پرهیز میکند.
شریعتی: چون میگوید هیچ چیزی ارزش آن را ندارد. خیلی ممنون و متشکرم.
صفحه 567 آیات 9 تا 34 سوره حاقه
فایل صوتی این برنامه
فایل ویدیویی این برنامه